غزلیات

محمدحسین شهریار

نسخه متنی -صفحه : 161/ 120
نمايش فراداده

چشمه ى ابديت

  • شكفته ام به تماشاى چشم شهلائى جمال پردگى جاودانه ننمايد رواق چشم كه يك انژاس او آفاق دلى كه غرق شود در شكوه اين دريا به قدر خواستنم نيست تاب سوختنم سواد زلف تو و سر جاودانه تست به خاكپاى تو اى سرو بركشيده ى من به زير سايه ى سروم به خاك بسپاريد صداى حافظ شيراز بشنوى كه رسيد صداى حافظ شيراز بشنوى كه رسيد
  • كه جز به چشم دلش نشكفد تماشائى مگر به آينه پاكان سينه سينائى محيط نه فلكش زورقى به دريائى به چشم باز رود در شگفت ريائى به اسم عاشقم و اسم بى مسمائى كه جلوه مي كنداز هر سرى به سودائى كه سر فرود نياورده ام به دنيائى كه سرسپارده بودم به سرو بالائى به شهر شيفتگان شهريار شيدائى به شهر شيفتگان شهريار شيدائى