غزلیات
سیف الدین محمد فرغانی
نسخه متنی -صفحه : 124/ 117
نمايش فراداده
-
دل در غم چون تو بي وفايى
عمرت خوانم از آنكه با كس
هر روز به هر كسيت ميلى
گر نيست دل تو راست با ما
گم گشت و نشان همى نيابم
در كوى خود ار ببينى او را
در دل غم غير تست اى دوست
اى مرهم انده تو كرده
وى مصقله ى غم تو داده
گر سود كند زيان ندارد سيف از غم عشق تو سپر كرد
سيف از غم عشق تو سپر كرد
-
در بستم و مي كشم جفايى
چون عمر نمي كنى وفايى
هر لحظه به ديگريت رايى
مي زن به دروغ مرحبايى
مسكين دل خويش را به جايى
از ما برسان بدو دعايى
در خانه ى كعبه بوريايى
درد دل ريش را دوايى
آيينه ى روح را صفايى
در كوى تو گه گهى گدايى گر تيغ برو كشد قضايى
گر تيغ برو كشد قضايى