عابس بن ابى شبيب شاكرى (1) از شهداى كربلاست.عابس،از رجال برجسته شيعه و مردى دلير،سخنور،كوشا وتلاشگر،شب زنده دار،از طايفه بنى شاكر بود.اين طايفه از شيعيان مخلص و فداكار درراه ولايت امير المؤمنين بودند و از شجاعان عرب به شمار مى آمدند.به آنان «فتيان العرب » مى گفتند.از كسانى بود كه وقتى مسلم بن عقيل،نامه امام حسين «ع »را براى اهل كوفه خواند، به پا خاست و اعلام هوادارى و حمايت كرد و پس از بيعت كوفيان با مسلم بن عقيل،بعنوان پيك،نامه اى از سوى آنان به امام حسين «ع »در مكه رساند. (2) دلاوريهاى اودر كربلا مشهور است.وى همراه هم پيمان خود«شوذب »،در حماسه عاشورا به نبردپرداخت و شهيد شد. (3) رشادتهاى او چنان بود كه سپاه كوفه از نبرد تن به تن با وى ناتوان بودند .به دستور عمر سعد، از اطراف او را سنگباران كردند.او هم زره از تن بيرون آورد وكلاهخود از سر برداشت و خت شد و با تيغ بر دشمن حمله كرد و يك تنه آنقدر جنگيد تادر قلب ميدان و محاصره دشمن به شهادت رسيد. (4) سر او را از پيكرش جدا ساختند.سرمطهرش در دست عده اى بود و هر كدام مدعى بودند كه من بودم كه او را كشتم،تا به جايزه اى دست يابند. (5)
روز دهم محرم،روز شهادت سالار شهيدان و فرزندان و اصحاب او در كربلا.عاشورادر تاريخ جاهليت عرب،از روزهاى عيد رسمى و ملى بوده و در آن روزگار،در چنين روزى روزه مى گرفتند،روز جشن ملى و مفاخره و شادمانى بوده است و در چنين روزى لباسهاى فاخر مى پوشيدند و چراغانى و خضاب مى كردند.در جاهليت،اين روز را روزه مى گرفتند.در اسلام،با تشريع روزه رمضان،آن روزه نسخ شد.گفته اند:علت نامگذارى. روز دهم محرم به عاشورا آنست كه ده نفر از پيامبران با ده كرامت در اين روز،موردتكريم الهى قرار گرفتند. (6) در فرهنگ شيعى،به خاطر واقعه شهادت امام حسين «ع »در اين روز،عظيمترين روزسوگوارى و ماتم به حساب مى آيد كه بزرگترين فاجعه و ستم در مورد خاندان پيامبر انجام گرفته و دشمنان اسلام و اهل بيت اين روز را خجسته شمرده به شادى مى پرداختند، اماپيروان خاندان رسالت،به سوگ و عزا مى نشينند و بر كشتگان اين روز مى گريند.
امام صادق «ع »فرمود:«و اما يوم عاشورا فيوم اصيب فيه الحسين «ع »صريعا بين اصحابه واصحابه حوله صرعى عراة ». (7) عاشورا روزى است كه حسين «ع »ميان يارانش كشته برزمين افتاد،ياران او نيز پيرامون او به خاك افتاده و عريان بودند.امام رضا«ع »فرمود:«من كان عاشورا يوم مصيبته و بكائه جعل الله عز و جل يوم القيامة يوم فرحه و سروره ». (8) ،هركس را كه عاشورا روز مصيبت و اندوه و گريه باشد،خداوند قيامت را روز شادى او قرارمى دهد.در«زيارت عاشورا»در باره اين روز غم انگيز كه امويان آنرا مبارك مى دانستند،آمده است:«اللهم هذا يوم تبركت به بنو امية و ابن آكلة الاكباد...».
امامان شيعه،ياد اين روز را زنده مى داشتند،مجلس برپا مى كردند،بر حسين بن على «ع »مى گريستند،آن حضرت را زيارت مى كردند و به زيارت او تشويق و امرمى كردند و روز اندوهشان بود.از جمله آداب اين روز،ترك لذتها،دنبال كار نرفتن،پرداختن به سوگوارى و گريه،تا ظهر چيزى نخوردن و نياشاميدن،چيزى براى خانه ذخيره نكردن،حالت صاحبان عزا و ماتم داشتن و...است. (9) در دوران سلطه امويان و عباسيان،شرايط اجتماعى اجازه مراسم رسمى و گسترده درسوگ ابا عبد الله الحسين را نمى داد،اما هر جا كه شيعيان،قدرت و فرصتى يافته اند،سوگوارى پرشور و دامنه دارى در ايام عاشورا به راه انداخته اند.در تاريخ است كه معز الدوله ديلمى اهل بغداد را به برگزارى مراسم سوگ و نوحه براى سيد الشهدا«ع »وادارساخت و دستور داد كه بازارها را ببندند و كارها را تعطيل كنند و هيچ طباخى غذايى نپزد وزنان سياهپوش بيرون آيند و به عزادارى و نوحه بپردازند.اين كار را چندين سال ادامه دادو اهل سنت نتوانستند جلوى آن را بگيرند،چون كه حكومت،شيعى بود. (10)
از قرنها پيش،«عاشورا»بعنوان تجلى روز درگيرى حق و باطل و روز فداكارى وجانبازى در راه دين و عقيده،شناخته شده است.حسين بن على «ع »در اين روز،با يارانى اندك ولى با ايمان و صلابت و عزتى بزرگ و شكوهمند،با سپاه سنگدل و بى دين حكومت ستم يزيدى به مقابله برخاست و كربلا را به صحنه هميشه زنده عشق خدايى وآزادگى و حريت مبدل ساخت. عاشورا گر چه يك روز بود،اما دامنه تاثير آن تا ابديت كشيده شد و چنان در عمق وجدانها و دلها اثر گذاشته كه همه ساله دهه محرم و بويژه عاشورا،اوج عشق و اخلاص نسبت به معلم حريت و اسوه جهاد و شهادت،حسين بن على «ع »مى گردد و همه،حتى غير شيعه،در مقابل عظمت روح آن آزاد مردان تعظيم مى كنند.عاشورا،نشان دهنده معناى «حسين منى و انا من حسين »بود كه دين رسول خدابا خون سيد الشهدا آبيارى و احيا شد.به تعبير امام خمينى «ره »:«عاشورا،قيام عدالتخواهان با عددى قليل و ايمان و عشقى بزرگ در مقابل ستمگران كاخ نشين و مستكبران غارتگربود...»،. (11) «اگر عاشورا نبود،منطق جاهليت ابو سفيانيان كه مى خواستند قلم سرخ بر وحى وكتاب بكشند و يزيد،يادگار عصر تاريك بت پرستى كه به گمان خود با كشتن و به شهادت كشيدن فرزندان وحى اميد داشت اساس اسلام را برچيند و با صراحت و اعلام «لا خبرجاء و لا وحى نزل »بنياد حكومت الهى را بركند، نمى دانستيم بر سر قرآن كريم و اسلام عزيز چه مى آمد.» (12) امام حسين «ع »كه به دعوت اهل كوفه از مكه عازم اين شهر بود تا به شيعيان انقلابى بپيوندد و رهبرى آنان را به عهده گيرد،پيش از رسيدن به كوفه،در كربلا به محاصره نيروهاى ابن زياد در آمد و چون حاضر نشد ذلت تسليم و بيعت با حكومت غاصب وظالم يزيدى را بپذيرد،سپاه كوفه با او جنگيدند.حسين و يارانش روز عاشورا،لب تشنه،با رشادتى شگفت تا آخرين نفر جنگيدند و به شهادت رسيدند و بازماندگان اين قافله نور،به اسارت نيروهاى ظلمت درآمده به كوفه برده شدند.
هفتاد و دو تن ياران شهيد او،بزرگترين حماسه بشرى را آفريدند و ياد خويش را در دل تاريخ و وجدان بشرهاى فضيلتخواه،ابدى ساختند. (13) به تعبير يكى از نويسندگان معاصر:«عاشورا،مائده بزرگ روح انسان است در تداوم اعصار،تجسم اعلاى وجدان بزرگ است در دادگاه روزگار،صلابت شجاعت انسان است در تجليگاه ايمان،طواف خون است در احرام فرياد،تجلى كعبه است در ميقات خون،نقش بيدار گذرها و رهگذرهاست در كاروان دراز آهنگ زندگيها وعبورها،عاشورا،باز خوان تورات و انجيل و زبور است در معبد اقدام، ترتيل آيات قرآن است در الواح ابديت،خون خداست جارى در رگهاى تنزيل،حنجره خونين كوه «حرا»ست در ستيغ ابلاغ،درگيرى دوباره محمد«ص »است با جاهليت بنى اميه و شرك قريش،تجديد مطلع رجزهاى «بدر»است و«حنين »،انفجار نماز است در شهادت وانفجار شهادت است در نماز،تبلور شكوهزاد جاودانگى حق است در تباهستان نابودباطل،هشدار خونين حسينيه هاست در معبر اقوام،فرياد گستر انسانهاى مظلوم است درهمه تاريخ،دست نوازش انسانيت است بر سر بى پناهان،رواق سرخ حماسه است درتاريكستان سياهى و بيداد، قلب تپنده دادخواهان است در محكمه بشريت،طنين بلندپيروزى است در گوش آباديها، عطشى است دريا آفرين در اقيانوس حيات،«رسالتى » است بزرگ بر دوش «اسارتى »رهايى بخش،عاشورا آبروى نمازگزاران است و عزت مسلمانان،و سرانجام،عاشورا ركن كعبه است و پايه قبله و عماد امت و حيات قرآن وروح نماز و بقاى حج و صفاى صفا و مروه و جان مشعر و منا.و عاشورا،هديه اسلام است به بشريت و تاريخ...». (14)
1-عابس بن شبيب هم نوشته اند. 2-ابصار العين فى انصار الحسين،ص 74،مقتل الحسين،مقرم،ص 167. 3-معارف و معاريف،ج 4،ص 1476. 4-سفينة البحار،ج 2،ص 147،انصار الحسين،ص 80. 5-ابصار العين،ص 74. 6-حياة الامام الحسين،ج 3،ص 179 به نقل از:الانوار الحسينيه. 7-بحار الانوار،ج 45،ص 95. 8-همان،ج 44،ص 284،وسائل الشيعه،ج 10،ص 394. 9-وسائل الشيعه،ج 10،ص 394،سفينه البحار،ج 2،ص 196. 10-سفينة البحار،ج 2،ص 196. 11-صحيفه نور،ج 9،ص 57. 12-همان،ج 14،ص 265. 13-درباره عاشورا،از جمله ر.ك:«عاشورا فى الاسلام »از عبد الرزاق الموسوى المقرم. 14-تلخيص شده از«قيام جاودانه »،محمدرضا حكيمى،ص 94 به بعد.