اوصاف عارفان

صادق محمودی

نسخه متنی -صفحه : 18/ 12
نمايش فراداده

عارف و ولايت و ذکر خدا

برخى فيلسوفان و متكلمان، ولى و امام را در حد يك قانون‎گذار و قاضى، و در نهايت معلم اخلاق فردى و اجتماعى مي‎دانند؛ اما در نگاه عارف، مجراى فيض الاهى و مظهر اسما و صفات حضرت حق است. امير مؤمنان (عليه السلام) معرفت الله را مقصدى مي‎داند كه فقط از راه امام شناسى به دست مي‎آيد:

مَن عَرَفَنى و عَرَفَ حَقّى فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ؛(1)

هر كس من و حق مرا بشناسد، خداوند را مي‎شناسد.

آن حضرت در حديث ديگرى تصريح مي‎كند كه شيعيان، عارف بالله هستند:

أَلا مَن سَأَلَ شيعَةِ أهْلِ الْبَيْتِ الَّذينَ أذْهَبَ اللهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ و طَهَّرَهُم فى كِتابِهِ مَعَ نَبِيِّهِ تَطهيراً فَهُمُ الْعارِفُونَ بِاللهِ الْعامِلُونَ بِأمْرِ اللهِ؛(2)

اگر كسى مي‎خواهد حقيقت پيروان اهل بيت - كسانى كه خداوند از آلودگى رهايشان ساخته و در كتاب خدا ايشان را در طهارت با پيامبر دانسته است - را بداند، آنان عارف بالله و عامل به امر خدا هستند.

اين رابطه در كلمات رسول اكرم (صلّى الله عليه وآله وسلّم) نيز به چشم مي‎خورد:

يا عَلِى ما عُرِفَ اللهُ الّا بِى ثُمَّ بِكَ؛(3)

اى على! خداوند شناخته نمي‎شود مگر به من، سپس به تو.

امام على (عليه السلام) بزرگ‎ترين حجاب قلب را ناديده انگاشتن ولايت و امامت مي‎داند:

أشدُّ النّاس عَمى مَن عَمِى عَن حُبِّنا و فَضْلِنا؛(4)

نابيناترين شخص كسى است كه حب و برترى ما را نبيند.

امام صادق (عليه السلام) مي‎فرمايد:

ابن كواء خدمت امير مؤمنان (عليه السلام) رسيد و از آية «بر اعراف مرداني‎اند كه هر كس را به سيمايش مي‎شناسند» سؤال كرد. حضرت فرمود:

اعراف ماييم كه ياران خود را به چهره مي‎شناسيم. ما اعرافيم كه خداوند جز از راه معرفت ما شناخته نمي‎شود. ما اعرافيم كه خداوند در صراط، معرفي‎مان خواهد كرد و فقط كسانى كه آنان را بشناسيم و ايشان ما را بشناسند، وارد بهشت خواهند شد، و فقط كسانى كه ما آنان را نشناسيم و ايشان ما را انكار كنند، وارد جهنم خواهند شد، اگر خداوند مي‎خواست خود را به طور مستقيم به مردم مي‎شناساند؛ ولى ما را راه معرفت خود قرار داد. كسى كه از ولايت ما روى برتابد يا غير ما را بر ما برتر شمارد، بر صراط مي‎لغزد.... كسانى كه به سوى ما رو كنند، به چشمه‎هاى زلال و بي‎پايانى رو كرده‎اند كه به امر خداوند جارى شده‎اند.(5)