اوصاف عارفان

صادق محمودی

نسخه متنی -صفحه : 18/ 5
نمايش فراداده

عارف و محبت خدا

شوق لقاء الله و محبت به خدا از آثار معرفت خدا است كه از اوصاف عارف به شمار مي‎رود. كسى كه به عظمت و جمال و جلال الاهى رسيده، اگر ذاتِ خارج از وصف او را مشاهده كند، به طور طبيعى او را دوست خواهد داشت و آرزوى ديدار او را در دل خواهد پروراند. امام على (عليه السلام) مي‎فرمايد:

الشِّوْقُ خُلْصانُ العارِفينَ؛(1)

شوق، يار صميمى عارفان است.

امام حسن (عليه السلام) نيز مي‎فرمايد:

مَنْ عَرَفَ اللهُ أَحَبَّهُ؛(2)

هر كه خدا را بشناسد، او را دوست خواهد داشت.

بدين‎سان، عارف بر خلاف غالب دين‎داران كه همت اصلى آنان دست‎يابى به نعمت‎هاى دنيايى و آخرتى و رهايى از عذاب‎هاى الاهى است، به ديدار خدا و همنشينى و همسخنى با او مي‎انديشد. از اين رو، حضرت امير (عليه السلام) به پيشگاه الاهى عرضه مي‎دارد:

صَبَرْتُ عَلى عَذابِكَ فَكَيْفَ اَصْبِرُ عَلى فَراقِكَ؛(3)

بر عذاب تو صبر مي‎كنم؛ اما چگونه بر دورى‎ات بردبار باشم.

همچنين در وصف عارفان مي‎فرمايد:

أَحَبُّ اللِّقاءِ إِلَيهِم، لِقاءُ رَبِّهِم؛(4)

دوست داشتني‎ترين ديدار براى ايشان - عارفان-، ديدار پروردگارشان است.

امام على (عليه السلام) چندان بر محبت به خدا تأكيد دارد كه پايه‎هاى اسلام را بر محبت به خدا مي‎شمارد:

إِنَّ هذا الْإسْلامَ دينُ اللهِ الَّذِى اصْطَفاهُ لِنَفْسِهِ... و أَقامَ دَعائِمَهُ عَلى مَحَبَّتِهِ؛(5)

همانا اين اسلام دين خدا است كه آن را براى خود برگزيد... و ستون‎هايش را بر دوستى خود استوار كرد.

در آيات قرآن و احاديث امير مؤمنان (عليه السلام) و ديگر معصومان (عليهم السلام) بر محبت به خدا تأكيد فراوانى شده است.(6) محبت به خدا در عرفان اصطلاحى نيز مورد توجه و تأكيد بسيار است. برخى عارفان، مانند عبدالرزاق كاشانى، محبت را نخستين وادى از وادي‎هاى فنا مي‎دانند كه سالك با عبور از آن، افعال و صفات خود را در افعال و صفات حضرت حق فانى مي‎بيند.

(1). همان، ح 855.

(2). محمدبن يعقوب كلينى: الاصول من الكافى، ج 6، ص 550.

(3). دعاى كميل.

(4). نهج البلاغه، نامة 28.

(5). همان، خطبة 198.

(6). ر.ك: محمد محمدى رى شهرى: الجمة فى الكتاب و السنه.