مرتبهاى از مراتب حيا به چه ميزان رشد ، نياز دارد . يافتن اين فرمول ، برنامهريزى براى پيشرفت در مراتب حيا را آسانتر مىسازد .
براى روشن شدن رابطه ميان اين دو بحث ، به چند نكته بايد توجّه كرد . يكى اين كه لازم است به يك تقسيمبندى در درون انواع نظارتها توجّه كنيم . نظارتهاى پنجگانه ، از يك جهت به دو بخش تقسيم مىشوند : «نظارت محسوس» و «نظارت نامحسوس» . به بيان ديگر ، دو گونه ناظر وجود دارد : ناظرهاى مرئى و ناظرهاى نامرئى . مردم ، ناظر مرئىاند و نظارت آنان ، محسوس است . بقيه ناظرها (يعنى خود فرد ، فرشتگان ، حجّتهاى الهى و خداوند) ناظرهاى نامرئىاند و نظارت آنان ، نامحسوس است .
نكته دوم ، اين كه براى برانگيختگى حيا ، وجود ناظر كافى نيست ؛ بلكه بايد وجود ناظر توسط فرد ، درك شود . بدون درك حضور ناظر ، برانگيختگى حيا ممكن نيست . حال اگر به اين نكته توجّه كنيم كه ناظرها متفاوتاند ، درخواهيم يافت كه ظاهرا درك هر يك از ناظرها به رشدى خاص نياز دارد . 1 مثلاً براى درك نظارت مردم ، داشتن دركى كه در مرحله رشد حسّى است ، كافى به نظر مىرسد . در مرتبه بعد ، حيا از خود قرار مىگيرد . در ميان ناظران نامرئى ، احتمالاً «خودِ» انسان ، راحتتر قابل درك باشد ؛ زيرا ظاهرا درك يك نامرئى در درون خود انسان ، راحتتر از درك يك نامرئى در خارج از وجود اوست . پس از آن ، حجّتهاى الهى قرار دارند . احتمالاً درك اين قِسم ، راحتتر از دو قِسم باقىمانده (فرشتگان و خداوند) باشد ؛ زيرا حجّتهاى الهى از جنس بشرند و لذا درك آنها نسبت به دو قسمِ باقى مانده نياز به رشد كمترى دارد ، هر چند نسبت به دو قِسم گذشته ، به رشد بيشترى نياز دارد .
البته اين بحث ، نيازمند تحقيقى علمى است و ما در اين جا ، آن را تنها به عنوان يك فرضيه مطرح مىكنيم .