پژوهشی در فرهنگ حیا نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
در مرتبه بعد ، فرشتگان قرار دارند . درك فرشته و نظارت او ، ظاهرا راحتتر از درك خداوند و مشكلتر از درك ناظران پيشين است و در نهايت ، درك خداوند به عالىترين و كاملترين درجه از رشد نياز دارد . همان گونه كه معلوم شد ، ظاهرا در مرتبه اوّل ، وجود يك درك حسّى كافى است . اين درك را به نوعى مىتوان درك مشهود دانست ؛ يعنى درك آنچه عيان است . امّا براى اقسام چهارگانه ديگر به نوعى ايمان به غيب ، نياز است . هر چند اين اقسام چهار گانه همه در يك رديف نيستند ؛ امّا به مرحلهاى از رشد نياز دارند كه فرد بتواند ناپيداها و ناديدنىها را درك كند . بنا بر اين ، از كسانى كه نمىتوانند مراتب پايين حيا را كسب كنند ، نمىتوان انتظار داشت كه مراتب عالى آن را به دست آورند . به همين جهت ، رسول خدا فرموده است : مَن لا يَستَحيي مِنَ النّاسِ لا يَستَحيي مِنَ اللّهِ . 1 كسى كه از مردم حيا نكند ، از خداوند حيا نمىكند . نكته ديگر ، اين است كه وقتى كسى به مرتبه آخر حيا ، يعنى شرم از خداوند رسيد ، همه جا از خداوند ، شرم مىكند ، حتّى اگر در حضور مردم باشد و حرمت انسانها را نگه داشته باشد . اين گونه نيست كه ميان اين پنج قِسم ، تقسيم كار صورت گرفته باشد و هر كدام ، قلمرو مخصوصى داشته باشند . اگر چنين مىبود ، در هر قلمروى ، حياى مخصوص آن برانگيخته مىشد و امكان نداشت كه مثلاً حياى قِسم سوم در قلمرو قِسم چهارم ، برانگيخته شود . در اين فرض ، تمام اعمال و رفتار انسان ، همانند كره زمين است كه به پنج كشور مستقل تقسيم شده باشد و هر كشور ، قلمرو يكى از اقسام پنجگانه حيا باشد و انواع ديگر حيا ، در امور يكديگر دخالتى نداشته و اساسا كاركردى نداشته باشند .