فصل هشتم : حيا و معمارى
شايد از اين كه در بحث حيا ، صحبت از معمارى به ميان آيد ، در شگفت شويد و اين سؤال را از خود بپرسيد كه : چه رابطهاى ممكن است ميان حيا و معمارى وجود داشته باشد ؟ ما در اين شگفتى و پرسش ، حق را به شما مىدهيم . با طرح بحث خواهيد ديد كه ميان اين دو ، رابطه وجود دارد .فرهنگ و معمارى
بحث را از نسبت ميان فرهنگ و معمارى آغاز مىكنيم . بناهاى تاريخى هر كشور ، در حكم بخشى از شناسنامه فرهنگى آن است . رابطه متقابل فرهنگ و معمارى به عنوان اصل مهم شكلگيرى هر سبك اصلى پذيرفته شده است . در طول تاريخ ، حكومتها بر اساس تفكّر و نياز خود ، از معمارى به عنوان ابزارى براى جهتدهى به فرهنگ استفاده مىكردند . به عنوان مثال ، هيتلر براى آن كه بتواند روحيه آزاديخواهى مردم را از بين ببرد ، با الهام از معمارى رُمِ باستان ، بناهاى شهرى را به گونهاى احداث كرد كه به مرور زمان ، مردم با عبور از كوچهها و خيابانها ، زبونى و خوارى در برابر حكومت به آنها تزريق شود . ميبن وندره نيز گفته است : من خانهاى مىسازم كه در آن ، دو فرد كه بسيار به هم علاقه دارند ، بعد از مدّتى از يكديگر متنفر شوند . 1براى آشنايى بيشتر با اين گونه ديدگاهها، ر . ك : روانشناسى محيط ، شهناز مرتضوى ؛ بُعد پنهان ، ادوارد توييچل هال .