اى فرزند آدم وقتى مى بينى خداوند درهاى نعمت خود را به روى تو گشوده و تو شكر بجا نمى آورى از قهر خداوند بترس.
آنچه در دل دارند از لكنت زبان و تغيير رنگ صورت افشا مى شود.
با ناخوشى مدارا كن و خود را نينداز.
بهترين عبادت آن است كه پنهان باشد.
بين پشت كردن آدمى به زندگى و مرگ فاصله اى است كوتاه.
حذر كنيد، حذر كنيد (از عذاب خداوند) و به خدا سوگند گناهان شما را طورى مستور مى دارد كه گويى مورد عفو قرار گرفته ايد.
ايمان داراى چهار پايه است: اول صبر.
دوم يقين.
سوم عدل.
و چهارم جهاد (جهاد با نفس).
صبر داراى چهار پايه است: اول شوق.
دوم ترس.
سوم زهد.
چهارم انتظار (انتظار مرگ) و آن كس كه شوق به بهشت داشته باشد خواهشهاى نفسانى را زير پا مى گذارد و آن كس كه از آتش جهنم مى ترسد مرتكب اعمال حرام نمى شود و آن كس كه زاهد باشد، هر نوع اندوه را كوچك مى شمارد و آن كه منتظر مرگ باشد مى كوشد كه كارهاى نيكو را به انجام برساند.
يقين داراى چهار پايه است: اول بينايى با هوشيارى.
دوم رسيدن به حكمت.
سوم اندرز گرفتن از ديگران.
چهارم پيروى از روش نيكوى گذشتگان.
و آن كس كه با بينايى به هوشيارى برسد پايه دوم را درمى يابد و از حكمت بهره مند مى شود و آن كه از حكمت بهره مند گرديد پايه سوم را درمى يابد و از ديگران اندرز مى گيرد و آن كه از ديگران اندرز مى گيرد پايه چهارم مى رسد چون مثل اين است كه با گذشتگان بوده و روشهاى نيك آنها را اقتباس مى نمايد.
عدل داراى چهار پايه است: اول دقت براى فهم درست.
دوم رسيدن به حقيقت از راه دانايى.
سوم صدور حكم نيكو.
چهارم بردبارى و آن كس كه براى فهم درست دقت كند از راه دانايى به حقيقت مى رسد و آن كه به ح قيقت رسيد، حكم نيكو صادر مى كند و چون بردبار مى باشد و در كارها شتاب نمى كند، نيك نامى خود را حفظ مى نمايد.
جهاد (با نفس) داراى چهار پايه است: اول امر به معروف.
دوم نهى از منكر.
سوم صداقت در حرف عمل.
چهارم دشمنى با نابكاران.
هر كس امر به معروف كند، مومنان را حمايت مى كند و آن كه نهى از منكر مى نمايد سبب مى شود كه منافقان از پا درآيند و آن كس كه در گفتار و كردار صديق است اعمال پسنديده را به جا مى آورد و آن كه با نابكاران دشمنى كند خداوند وى را مورد حمايت قرار مى دهد و در روز جزا او را رستگار مى نمايد.
كفر داراى چهار پايه است: اول كنجكاوى نابجا.
دوم مجادله (براى اينكه به حد افراط از حق طرفدارى كنند).
سوم مجادله (براى اين كه در حد تفريط از حق طرفدارى نمايند.
) چهارم شقاق (پشت كردن به حق).
آن كس كه نابجا كنجكاوى كند از صراط مستقيم منحرف مى شود و آن كه مجادله كند (تا به حد افراط از حق طرفدارى نمايد) از حق دور مى ماند و همين است حال آن كه مجادله كند تا به حد تفريط از حق طرفدارى نمايد و آن كه به حق پشت كند نمى تواند بين نيكى و زشتى و پستى و بالايى را تميز بدهد و دچار جاده ضلالت مى شود.
شك و ترديد داراى چهار پايه است: اول تمارى (گفت و شنود تمام نشدنى) دوم ترس.
سوم ترديد.
چهارم تسليم.
و آن كه عادت به گفت و شنود و بحث تمام نشدنى دارد شب نادانى اش به بامداد دانايى نمى رسد و آن كه از وظايفى كه در پيش دارد بترسد ناگزير دچار قهقرا مى شود و به عقب برمى گردد و آن كه همواره مردد است چون پيوسته سرگردان مى باشد، زير پاى ابليس نابود مى شود و آن كه تباه شدن در دنيا و آخرت را در انديشه داشته باشد در دنيا و آخرت نابود مى شود.
فاعل كار خير از خود كار بهتر و فاعل كار بد از خود كار بدتر است.
ببخش نه به اندازه اسراف، و ميانه رو باش نه به اندازه چشم تنگى و بخل.