وقتى در كسى احتمال نيكوكارى مى دهى نبايد كه نسبت به سخن او سوءظن پيدا كنى.
وقتى از خداوند درخواستى مى كنى درخواست خود را با تقاضاى درود بر رسول الله (ص) شروع كن و خداوند كريم تر از آن است كه دو درخواست را در يك زمان نپذيرد يكى تقاضاى درود بر رسول الله (ص) و ديگرى تقاضاى خود تو.
اگر مى خواهى آبروى خود را حفظ كنى از ستيزه جويى پرهيز نما.
عجله كردن قبل از موقع، وسست آمدن و به تاخير انداختن، بعد از اين كه موقع فرا رسيد، از بلاهت است.
راجع به مسايلى كه اتفاق نمى افتد سئوال و بحث مكن، بلكه راجع به چيزى سوال و صحبت كن كه مربوط به شغل و تلاش تو است.
فكر كردن آيينه اى است روشن.
عبرت گرفتن از روزگار گرچه مى ترساند اما نصيحت مى كند و مصلحت را نشان مى دهد.
اگر چيزى را كه در ديگرى دوست نمى دارى بر خود نپسندى شخصى هستى لايق (وقتى در كسى عيبى مى بينى از آن اجتناب كن).
علم بايد با عمل توام باشد و دانش عمل را مى طلبد و اگر عمل، نداى دانش را اجابت كرد كه چه بهتر وگرنه علم از عمل مى گريزد.
اى مردم، متاع دنيا چون علف خشك و از بين رفتنى است و كوچ كردن از يك چنين چراگاه بهتر از سكوت در آن است.
در اين دنيا غذاى اندك بهتر از ثروت زياد مى باشد.
آن كس كه در جهان دارايى زياد به دست آورد، فقير شد و آن كس كه در دنيا سعى كرد كه بى نياز باشد به راحتى نرسيد.
آن كس كه جلا و زينت اين دنيا به چشمش مى رسد عاقبت نابينا مى گردد و پرستنده دنيا، دچار پريشانى و اندوه مى شود تا روزى كه راه تنفس او تنگ گردد و پيوندهايش گسسته شود و او را در بيابان مى اندازند (مدفون مى كنند).
معدوم كردن او از طرف خداوند و مدفون كردنش از طرف خويشاوندان آسان مى باشد.
يك مومن با چشمهاى باز و بصيرت دنيا را مى نگرد و به اندازه احتياج روزانه اش از دنيا بهره مند مى شود و به سخنان دنياپرستان اعتناء نمى نمايد.
بعضى مى گويند كه فلان، داراى ثروت شد ولى پس از مدتى اظهار مى كنند كه همان شخص فقير گريد و كسانى كه در موقع توانگرى او از وجودش خرسند بودند پس از اين كه فقير شد اندوهگين مى شوند.
چنين است وضع آدمى در اين دنيا در صورتى كه هنوز روزى كه نااميد مى كند فرا نرسيده است (مقصود، روز جزا مى باشد كه در آن روز، گناهكاران نااميد مى شوند).
خداوند سبحان براى بندگانى كه از او اطاعت مى كنند پاداش و براى آنها كه معصيت مى كنند، مجازات مقرر كرده و بندگان مطيع از خشم خداوند مصون هستند و در بهشت جا مى گيرند.
زمانى فرا مى رسد كه از قرآن غير از شكل آن و از اسلام غير از نام آن باقى نمى ماند.
در آن زمان مسجدها از لحاظ ساختمان آباد، اما از لحاظ هدايت كردن مردم ويران هستند.
آنهايى كه در آن مساجد جا مى گيرند يا آنها را مرمت مى كنند از بدترين مردم مى باشند و از آنها فتنه برمى خيزد و اگر از بين آنان كسى از فتنه كناره گيرى نمايد ديگران از وى دعوت به بازگشت مى كنند.
راجع به آن مردم خداوند تبارك و تعالى گفته است كه فتنه اى بر آنها نازل خواهم كرد كه شكيباترين عقلاى آنها حيران بمانند و ما از خداوند خواهانيم كه خطاهاى ما را مورد گذشت قرار بدهد.