(لاصحابه عند الحرب) آن حضرت مى فرمود مر اصحاب خود را نزد محاربه اين نصيحت را كه: (لا تشتدن عليكم) بايد كه سخت نيايد بر شما (فره بعدها كره) گريختنى كه بعد از او بازگشتن باشد.
يعنى بايد كه حياى فرار مانع بازگشتن شما نباشد.
(و لا جوله بعدها حمله) و نه جولان كردن كه بعد از او حمله آوردن باشد (و اعطوا السيوف) و بدهيد شمشيرها را (حقوقها) حق هاى آنرا.
كه آن نيك زدن آن است بر ابدان دليران (و وطنوا للجنوب) و جاى دهيد براى پهلوهاى فجار (مصارعها) مواضع افتادن آنها (و اذمروا انفسكم) و حريص گردانيد نفس هاى خود را (على الطعن الدعسى) بر زدن نيزه با اثر (و الضرب الطلحفى) و زدن سخت پرخطر (و اميتوا الاصوات) و بميرانيد آوازها را.
يعنى آواز بلند مكنيد (فانه اطرد للفشل) به درستى كه آن راننده تر است ترس را از دل و جگر (و الذى فلق الحبه) و به حق آن خدايى كه شكافت در زير زمين دانه را (و برء النسمه) و بيافريد انسان را (ما اسلموا) مسلمان نشدند معاويه و عمروعاص و مروان و اتباع ايشان (و لكن استسلموا) وليكن گردن نهاده اند از روى ظاهر از جهت ترس شمشير (و اسروا الكفر) و پنهان داشته اند كفر را در ضمير (فلما وج دوا اعوانا عليه) پس چونكه يافتند يارى كنندگان و نصرت دهندگان بر كفر (اظهروه) اظهار كردند آن كفر را و نمايان ساختند ما فى الضمير خود را