(و سئل عليه اسلام عن قول النبى صلى الله عليه واله) و پرسيده شد آن حضرت از قول پيغمبر صلى الله عليه و آله كه (غيروا الشيب و لا تشبهوا باليهود) تغيير دهيد پيرى را به خضاب و مانند مشويد به جهودان در ترك خضاب تا كافران در ميدان محاربه ببينند شما را در سن قوت و شباب (فقال انما قال صلى الله عليه و آله ذلك) پس آن حضرت فرمود در جواب به تحقيق كه پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود اين كلمه طيبه را (والدين قل) كه اصحاب دين اندك بودند از روى عدد و اصلا قوت نبود در اسلام (فاما الان و قد اتسع نطاقه) پس اما در اين زمان كه وسيع است و منبسط لباس دين (و ضرب بجرانه) و زده است سينه خود را به زمين در ثبات و تمكين (فامرء و ما اختار) پس مرد مقرون است با چيزى كه اختيار نمايد آن را بعد از مبالغه در ندبيت آن، يعنى اگر خواهد خضاب كند و اگر خواهد به ترك آن گرايد.
و اگرچه مندوب است در اين زمان نيز اما تاكيد آن به مرتبه اول نيست.
استعاره فرموده لفظ (نطاق) را كه آن شقه طويل است كه كشيده شود بر زمين در حين لبس از براى اسلام به اعتبار عموم و انبساط آن و (جران) را كه آن صدر بعير است از براى دين، به اعتبار تمكن و ثب ات و استقرار و استقامت آن
(و قال عليه السلام: من جرى فى عنان امله عثر باجله) يعنى هر كه رود در عنان آرزوى خود و به دست گيرد لجام آن را، ناگاه به سر درآيد به اجل خود پس روان شدن در پى امل نشايد و غافل گشتن از اجل نبايد شعر: چند در بند اميدى بگذر از فكر جهان كين كمين گاه است اجل بر سر بتازد ناگهان استعاره فرموده لفظ (جرى) را از براى سرعت خوض در امل و لفظ (عثار) را از براى فجاه اجل به اعتبار غافل بودن از آن.