(و قال عليه السلام: لنا حق) مى فرمايد آن حضرت كه ما را حقى است لازم و متحتم كه آن امر خلافت است (فان اعطيناه) پس اگر داده شديم به آن حق (فبها و الا ركبنا) و اگر ندادند حق ما را سوار مى شويم (اعجاز الابل) بر كفل هاى شتران (ركوب بر اعجاز ابل) مستعار است از براى مشقت شديده و صبر بر بليه، يعنى اگر حق ما به ما نمى رسد متحمل مشقت شديده مى شويم و صبر مى كنيم بر مذلت تا وقتى كه آن حق به ما عايد شود (و ان طال السرى) و اگرچه دراز باشد به شب رفتن و سيد - قدس سره- مى فرمايد كه (و هذا القول من لطيف الكلام) اين كلام از كلام بليغ آن عالى حضرت است (و فصيحه) و سخن فصيح آن عالى جناب (و معناه) و معنى اين كلام شريف آن است كه (انا ان لم نعط حقنا) به درستى كه ما اگر داده نشويم به حق خود (كنا اذلاء) باشيم خوار و بى مقدار و پريشان و سوگوار (و ذلك ان الرديف يركب عجز البعير) خروج اين معنى از آن كلمه بهيه از آن جهت است كه سواره در عقب شخصى سوار مى باشد بر كفل شتر (كالعبد الاسير) مانند بنده و اسير كرده (و من يجرى مجريهما) و مانند كسى كه جارى شده باشد در مكان و مرتبه ايشان از مردم حقير فقير
(و قال عليه السلام: من ابطاء به عمله) هركه كامل سازد او را عمل او (لم يسرع به حسبه) تيز رو نگرداند او را نيكويى هاى او كه معدود باشد او در مقام افتخار مراد از عدم اسراع، تاخر او است، يعنى هركه نباشد او را عمل نيكويى كه رفع مرتبه او كند و نصب درجه او، پس متاخر شود به سبب اين از محاسن و ماثرى كه تعداد مى نمايد او را در موضع مفاخرت.
و در روايتى (نسبه) واقع شده.
يعنى تند نسازد او را بلكه در عقب اندزاد او را نسب آبا و اجداد بزرگوار او
(و قال عليه السلام: من كفارات الذنوب العظام) از كفارتهاى گناهان عظيم است و پوشاننده هاى خطاياى بزرگ (اغاثه الملهوف) فرياد رسى بيچاره مظلوم (و التنفيس عن الكروب) و غم را بردن از اندوهگين مغموم چه اعانت طاعتى است متعدى به غير و مندرج است در تحت فوايد بسيار از آن جمله زجر ظالم است و نجات مظلوم و توطين نفس بر قهر قوت غضبيه.
و هر چند كه طاعت كسى عظيم باشد مدخليت او در كفاره معصيت او اكثر خواهد بود.