از سخنان حضرتش عليه السلام هشدار حضرتش به مارقين، پيش از پيكار بر كرانه ى نهروان من هشدارتان مى دهم كه در پيچ و خم اين رود و فروناهاى اين دشت كشته افتيد، بى برهانى روشن از پروردگارتان و بى حجتى آشكار همراه تان! حقا كه دنيا زيرتان افكند و تقدير به دام تان انداخت، حقا كه از اين داورى بازتان داشته بودم، چون پيمان گسلان سر تافته بر من سرتافتيد، تا كه به خواسته ى شما تن دادم! شما گروهى بس سبك مغزيد و نادانان بس بى خرد! بى پدران! من كه براتان بدى نياوردم و زيانى نخواستم!
از سخنان حضرتش عليه السلام در پى پيكار نهروان، كه در آن از ارزش هاى خويش از پگاه نهضت اسلام مى گويد آنك كه خوار و زار شدند دست به كار شدم و آنك كه سر به لاك بردند سر برآوردم و آنك كه زبان شان بند آمد زبان گشودم و آنك كه فروماندند به نور خدايى ره سپردم و در فرياد فروترشان بودم و در پيشتازى فراترشان، لگام زدم و پيش تاختم و جايزه اش را به تنهايى بردم، چون كوهى استوار كه تندرها نجنبانندش و تندبادها نسترندش، كسى را نرسد كه در من كاستى تواند جست و بر من طعنى تواند گفت، خوار نزدم گرامى است تا كه حقش را گيرم و توانا نزدم ناتوان است تا كه حق را از او گيرم، خشنوديم از قضاى خداى، گردن نهاده ايم به فرمان خداى! آيا پنداريد كه بر فرستاده ى خدا صلى الله عليه و آله و سلم دروغ مى بندم؟ به خدا سوگند كه من نخستين كسى بودم كه باورش كرد، پس نخستين كسى نباشم كه بر او دروغ بست! در كارم نگريستم ديدم كه طاعتم بر بيعتم پيشى دارد و پيمان ديگرى بر گردنم است!
اشاره به شوراى ساخت عمر كه عثمان از پيش گزيده شده بود و على پيش از آنكه با وى بيعت كند بايد اطاعتش مى كرد.