ترجمه نهج البلاغه

محمود رضا افتخار زاده

نسخه متنی -صفحه : 257/ 33
نمايش فراداده

خطبه 042-پرهيز از هوسرانى

از سخنان حضرتش عليه السلام كه در آن از پيروى هوس و آرزوى دراز دنيوى بر حذر مى دارد اى مردم! همانا كه از دو چيز بر شما بيش از هر چيز بيمناكم: پيروى هوس و آرزوى دراز، اما پيروى هوس، پس آدمى را از حق بازدارد و اما آرزوى دراز، پس آخرت را از ياد برد، هان! كه دنيا بس تند پشت كرده و از آن چيزى جز پس مانده ى آب ته كاسه نمانده، چون پس مانده ى آبى كه خورنده اش گذاشته باشد، هان ! كه آخرت روى كرده و هر يك زان دو را فرزندانى است، شما از فرزندان آخرت باشيد و از فرزندان دنيا مباشيد، چرا كه به زودى در رستخيز هر فرزندى به پدرش پيوندد، همانا كه امروز روز كردار است و نه وارسى و فردا روز وارسى است و نه كردار!

خطبه 043-علت درنگ در جنگ

از سخنان حضرتش عليه السلام آنك كه حضرتش جرير پسر عبدالله بجلى را نزد معاويه فرستاد تا با حضرتش بيعت كند و معاويه بيعت نكرده بود، مالك اشتر و على پسر حاتم و شريح پسر هانى و هانى پسر عروه پيشنهاد كردند كه خوب است براى پيكار با شاميان آماده شويم، حضرتش فرمود:

همانا كه آمادگيم براى نبرد با شاميان آنى كه جرير نزدشان است، بستن در به روى شام است و بازداشتن شاميان از خيرى، اگر خواهندش! ولى براى جرير زمانى گذاشته ام كه زان پس در شام نماند، مگر كه كلك خورد يا سر پيچيده باشد، نظرم بر شكيبايى است، شما نيز شكيبا باشيد، اما آمادگى تان را ناخوش نمى دارم!

حقا كه من چند و چون اين كار را خوب بررسى نموده و زير و رويش كرده ام و در آن راهى جز پيكار يا كفر به آنچه محمد صلى الله عليه و آله و سلم آورده نديدم. بر اين امت زمامدارى حكم راند كه نارواهاى بسيارى پديد آورد و مردم را سزاوار سرزنش خويش ساخت، مردم هم گفتند، آنگاه كين كشيدند و واژگون ساختند!