به روزگار فتنه، همچون شتر دوساله باش كه نه آن نيرو دارد كه سوارش گردند نه آن پستان كه از آن شير دوشند.
آن كس كه با طمع خوى گيرد فرومايه گردد و آن كس كه از پريشان روزگارى خود پرده بردارد به خوارى تن در دهد و هر كس زبان خود بر خويش فرمانروا كند بى مقدار گردد.
بخل مايه ننگ است و ترس پايه كاستى. تهيدستى زبان سخنور فرو بندد، و تنگدست در ديار خويش تنها ماند. ناتوانى آفت است، و بردبارى دليرى، و پارسايى توانگرى، و پرهيزگارى سپر، و خرسندى به رويدادها يارى است ستوده.
دانش ارثى است ارزنده، و ادب زيورى است پاينده، و تفكر آئينه اى است تابنده.
سينه خردمند گنجينه راز اوست، و گشاده رويى كمند دوست گيرى است، و بردبارى به آزارها گور عيبهاست. (روايت كرده اند كه مولا (ع) در همين معنى چنين فرموده است: مسالمت عيب پوش است، و هر كس از خويشتن خرسند باشد ناخرسندان از او، بسيار شوند).
صدقه دارويى است شفابخش، و بندگان آن كار كه در اين جهان كنند، در آن جهان در برابر چشمانشان قرار گيرد.
يكى در انسان به شگفتى بنگر، كه با پيه پاره اى مى بيند و با گوشت پاره اى سخن مى گويد و با استخوان پاره اى مى شنود و از شكافى دم بر مى كشد.
دنيا، هنگامى كه به كسى روى مى كند، خوبيهاى ديگران را به او نسبت مى دهد، و هنگامى كه پشت نمايد، خوبيهاى او را به ديگران.
با مردم، آنسان در آميزيد كه اگر بميريد بر شما بگريند، و اگر زنده مانيد به شما مهر ورزند.
اگر بر دشمن دست يابى، به شكرانه پيروزى بر او ببخشاى.
ناتوانتر كس اوست كه از دوست يابى ناتوان باشد و ناتوانتر از او آن كس كه دوست خود از دست بدهد.
درباره آنان كه از پيكار با دشمن از او كران گرفتند، فرمود: حق را بى ياور گذاشتند، به باطل نيز يارى نكردند.