ترجمه نهج البلاغه

اسدالله مبشری

نسخه متنی -صفحه : 211/ 164
نمايش فراداده

حکمت 013

آنگاه كه طليعه بخششهاى خداى بر شما بتافت ، دنباله آن را با ناسپاسى خاموش مسازيد.

حکمت 014

آن را كه نزديكان واگذارند، دوران به يارى شتابند.

حکمت 015

نه هر كس كه به لغزش گرفتار آيد، شايسته سرزنش باشد.

حکمت 016

كارها چندان زبون تقدير است كه تدبيرها مايه هلاك گردد.

حکمت 017

معناى اين سخن رسول اكرم را از او (ع) پرسيدند كه فرموده بود: پيرى را به خضاب دگرگون سازيد و خود را به يهودان مانند مكنيد. مولا (ع) به پاسخ گفت: رسول صلى الله عليه و آله و سلم، وقتى اين سخن گفت كه گرويدگان اندك بودند. اما اكنون ميدان دين گسترده است و پايه آن استوار. پس اكنون مرد است و اختيار او.

حکمت 018

هر كس كه در ركاب آرزو روان گردد، با دست مرگ به سر درآيد.

حکمت 019

از لغزش جوانمردان چشم پوشيد كه هيچ جوانمرد دچار لغزش نگردد مگر اينكه دست خداى دست وى گيرد و او را بلند گرداند.

حکمت 020

بيم، با نااميدى همراه است و شر، با محرومى. فرصت، چون ابر درگذر است. پس، فرصت كار خير غنيمت شماريد.

حکمت 021

ما را حقى است كه اگر آن به ما واگذارند وا گذاشته اند، وگرنه بر شتر برهنه سوار خواهيم شد هرچند اين سير به درازا كشد. (سيدرضى گويد: اين گفتار از سخنان دلكش و رساست و منظور از آن اين است كه اگر حق ما را به ما ندهند به منظور پيكار در راه خداى در سختى به سر خواهيم برد، چه، كسانى مانند بنده و بندى بر سرين شتر يا شتر لخت سوار مى گردند).

حکمت 022

آن كس كه در كار دير جنبد از پيشرفت باز ماند و نسب راهى بر او نگشايد.