ترجمه نهج البلاغه

اسدالله مبشری

نسخه متنی -صفحه : 211/ 166
نمايش فراداده
گشاده دست باش اما زياده روى مكن. در خرج اندازه نگاهدار اما از تنگ چشمى بپرهيز.

حکمت 033

ترك آرزوها ارجمندتر از توانگرى است.

حکمت 034

آن كس كه از گفتن سخنان ناپسند كه مايه رنجش باشد درباره مردم پروا نكند درباره او چيزها گويند كه ندانند.

حکمت 035

هر كس بى كردار نقش آرزو بندد، ارزش خويش بشكند.

حکمت 036

در سفر مولا (ع) به شام، گروهى از كدخدايان انبار به مولا (ع) برخوردند و بزرگداشت او را پياده شدند و در ركابش دويدند. پس مولا (ع) پرسيد: اين چه كار است كه مى كنيد؟ گفتند اين روش ماست كه بزرگان خود را به آن گرامى مى داريم. مولا (ع) گفت: به خداى سوگند كه سروران شما از اين كار سودى نمى برند اما شما به اين كار در اين جهان خويشتن را به رنج اندر مى افكنيد و در آن جهان به بدبختى گرفتار مى آييد، چه زيانبار است مشقتى كه عذاب خداى در پى دارد، و چه سود بخش است راحتى كه رهايى از آتش با آن قرين باشد.

حکمت 037

امير (ع) به فرزند خود حسن (ع) چنين گفت: اى فرزند گرامى، چهار سخن از من به ياد دار و چهار سخن ديگر نيز، كه اگر به آنها رفتار كنى هرگز از كردار خويش زيان نبينى. خرد، سرشارتر توانگرى است، و بى خردى فروتر تهيدستى، و خودپسندى وحشتناكتر تنهايى، و خوى نيكو گرامى تر مقام. اى پسر ارجمند، از دوستى بى خرد بپرهيز كه او بر آن است تا سود نصيب تو گرداند اما به تو زيان مى رساند. و از دوستى با بخيل حذر كن كه در اوج نيازمندى تو به ياريت بر نخيزد و مباد كه با زشتكار دوستى كنى كه تو را به پشيزى بفروشد، و مباد كه دروغزن را به يار گيرى كه او مانند سراب است، دور را به تو نزديك مى نماياند و نزديك را دور.

حکمت 038

نافله اگر به فريضه آسيب رساند موجب نزديكى به خداى نخواهد بود.

حکمت 039

زبان خردمند فراى دل اوست، و دل بى خرد و راى زبان او (سيدرضى گويد: به نظر من اين سخن از معانى شگفت آور و ارجمند است و منظور آن اين است كه عاقل وقتى سخن مى گويد كه در امر مشورت كرده باشد و فكر خود را درست بداند، اما احمق بى رويت و انديشه سخن را رها كند پس گويى زبان خردمند پيرو فكر اوست، اما فكر كم خرد پيرو زبان او). اين معنى يا عبارتى ديگر نيز از مولا (ع) نقل شده است: دل كم خرد در دهان اوست. و زبان خردمند در دل او. (اين هر دو سخن را يك معنى است).

حکمت 040

به يكى از ياران كه بيمار شده بود گفت: خداوند، بيمارى تو را وسيله كاستن گناهانت قرار داد. همانا كه بيمارى را پاداشى نيست اما گناهان را دور سازد و مانند برگ درخت فرو ريزاند. پاداش در گفتار به زبان و در كردار با دست و پاى است. خداوند پاك، هر يك از بندگان خود را كه بخواهد، با راستى نيت و نهاد پاكيزه شان به بهشت مى برد. (سيدشريف رضى: به عقيده من چه راست فرمود مولا عليه السلام كه بيمارى را مزدى نيست چه مانند رنجها و ناگواريها و نظاير آن از جمله امورى نيست كه در برابر فعل خداى تعالى با بنده، شايسته عوض باشد. پاداش و مزد در مقابل عمل بندگان استحقاق مى يابد پس بين مزد و پاداش تفاوت است و مولا (ع) به اقتضاى دانش ژرف خويش اين فرق را بيان فرموده است).

حکمت 041

مولا (ع) در يادبود خباب فرزند ارت چنين گفت: خداى خباب بن ارت را بيامرزد كه از روى رغبت اسلام آورد و از سر فرمانبردارى از ديار خويش كوچ كرد و افزون طلبى نداشت، و از خداى تعالى خشنود بود و كوشا زيست. خنك آن كس كه با ياد روز بازگشت مى بگذراند و براى روز شمار مى بكوشد و به نياز خويش مى بس كند. و به رضاى خداى خرسند باشد.