ترجمه نهج البلاغه

اسدالله مبشری

نسخه متنی -صفحه : 211/ 167
نمايش فراداده

حکمت 042

اگر مومن را به شمشير بزنم تا مرا دشمن دارد، دشمن من نخواهد شد و اگر همه جهان در پاى منافق ريزم تا مرا دوست بدارد، دوستم نخواهد داشت. چه، قضا بر اين رفته است و از اين رو بر زبان رسول امى صلى الله عليه و آله و سلم چنين گذشت كه اى على مومن تو را دشمن نمى گيرد و منافق بر تو مهر نمى ورزد.

حکمت 043

نزد خداى، كردارى ناشايسته كه تو را اندوهگين سازد، بهتر، تا كارى نيكو كه تو را خودبين گرداند.

حکمت 044

قدر مرد به اندازه همت اوست، و راستى او به قدر جوانمردى او، و دليرى او به ميزان تن در ندادن او به پستى، و پاكدامنى او به مقدار غيرت او.

حکمت 045

پيروزى به دورانديشى است، و دورانديشى به وسعت ميدان راى، و راى به نگاهدارى راز.

حکمت 046

از صولت بلند همتان هنگامى بترسيد كه گرسنه باشند و از حمله ناكسان هنگامى كه سير گردند

حکمت 047

دلهاى مردمان رمنده است، پس هر كه با دلها خو گرفت بدو روى آورند.

حکمت 048

تا بخت يار تو باشد عيب تو پوشيده ماند.

حکمت 049

سزاوارتر كس براى بخشودن، اوست كه تواناتر كس براى كيفر دادن باشد.

حکمت 050

بخشش بى خواهش، گشاده دستى است و بخشش در مقابل خواهش، از شرم و فراز از سرزنش است.

حکمت 051

هيچ توانگرى مانند خردمندى نيست، و هيچ تهيدستى چون نادانى، و هيچ ميراث چون ادب و هيچ پشتيبان چون مشورت.