جنايتكارى را به پيشگاه وى بردند، گروهى از توده مردم بر او گرد آمده، آنگاه گفت: فرخنده مباد چهره هايى كه جز به هنگام زشتكارى و رسوايى مردم ديده نمى شوند.
هر آدمى را دو فرشته نگهبانند. هنگامى كه قدر فراز آيد، آن دو فرشته، جاى خالى كنند، چه ، اجل سپرى است رخنه ناپذير.
طلحه و زبير به او (ع) گفتند: ما با تو به شرطى بيعت مى كنيم كه در كار خلافت شريك تو باشيم. مولا (ع) فرمود: من خود دانم چه كنم در خلافت راى راى من است اما شما دو تن در يارى و نيرو دادن شركت كنيد و هنگام ناتوانى و دشوارى يارى دهيد.
بترسيد از خدايى كه اگر سخن گوييد بشنود و اگر انديشه اى بر خاطرتان بگذرد بداند. بر مرگ پيشى گيريد كه اگر از آن بگريزيد شما را دريابد و اگر بر جاى بايستيد شما را فراگيرد و اگر آن را فراموش كنيد شما را ياد كند.
آن كه سپاس خوبى تو نداند، نبايد كه تو را در احسان كردن بى رغبت گرداند. مباد كه ناسپاسى كسان تو را از احسان بى رغبت گرداند.
هر ظرف از آنچه در آن نهيد سرشار و تنگ شود مگر ظرف دانش كه از بسيارى آن گشاده تر گردد.
نخستين پاداش بردبار از بردبارى خود آن است كه مردمان در برابر نادانان ياوران او گردند.
اگر بردبار نيستى، بارى به تكلف بردبارى كن چه، اندكند كسانى كه خود را به قومى مانند كنند و به زودى يكى از آنان نگردند.
هر كس به حساب نفس خويش پردازد سود برد، و هر كس از آن بى خبر ماند زيان بيند و هر كس از خداى بترسد ايمن باشد. هر كه پند آموزد بينا گردد، و هر كه بينا شود بفهمد، هر كه بفهمد، بداند.
همانا كه دنيا پس از سركشى و بدركابى با ما به ما مهربان گردد. همچون مهربانى شترى بدهنجار و بدخو كه براى فرزند خويش دوشنده شير خود را به دندان بگزد. زان پس اين آيت كريم فرو خواند: و ما برآنيم كه بر آنان كه در روى زمين ناتوان شمرده شده اند منت گذاريم و آنان را پيشوا گردانيم و وارثان جهان سازيم.