در پيشگاه خداى پرهيزگار باشيد، همچون كسى كه از همه وابستگيهاى جهان رسته، دامن همت بر كمر زند و به چالاكى كوشا باشد و در مهلت زندگانى به بينايى و سبك سيرى راه سپرد و از ترس آنكه مباد مهلت كار خير از كفش بيرون رود در كار خير پيشى گيرد و در بازگشت به پناهگاه خويش روى آورد و به پايان كارها كه بازگشت به سوى پروردگار است چشم دوزد.
بخشندگى نگهبان عرض و ناموس است، و شكيبايى لگام كم خردى، و بخشايش زكات، پيروزى و فراموشى تو از بدبدكار، پاداش توست در مقابل آن كس كه با تو نيرنگ باخته است و مشورت عين راه يابى است. همانا آن كس كه به راى خود بس كند به خطر درافتد و صبر ، ناگوارى هاى روزگار را بگرداند و بيقرارى بسيار، به زمان يارى كند. زيبنده تر توانگرى ترك آرزوهاست. بسا خرد كه در سراپنجه هوس فرمانگذار اسير و گرفتار است. نگاهداشتن تجربه، از توفيقهاست، و دوستى خويشاونديى است سود بخش. آن را كه از تو ملول باشد هرگز امين خويش مگردان.
يكى از حسدورزان به خرد آدمى، خودپسندى اوست.
از خارى كه بر چشمت خلد، و از رنجها ديده بپوش تا جاودان خرسند باشى.
درختى كه چوبش نرم باشد، پر برگ و فراخ شاخ گردد.
جدال تدبير را نابود سازد.
آن كس كه بخشنده باشد به برترى بالايى گيرد.
گوهر مردان، در كشاكش روزگار شناخته آيد.
حسادت دوست، از سستى صداقت اوست.
لغزشگاه خرد، بيشتر در زير برق طمع است.