جنايتكارى را به پيشگاه وى بردند، گروهى از توده مردم بر او گرد آمده، آنگاه گفت: فرخنده مباد چهره هايى كه جز به هنگام زشتكارى و رسوايى مردم ديده نمى شوند.
حکمت 192
هر آدمى را دو فرشته نگهبانند. هنگامى كه قدر فراز آيد، آن دو فرشته، جاى خالى كنند، چه ، اجل سپرى است رخنه ناپذير.
حکمت 193
طلحه و زبير به او (ع) گفتند: ما با تو به شرطى بيعت مى كنيم كه در كار خلافت شريك تو باشيم. مولا (ع) فرمود: من خود دانم چه كنم در خلافت راى راى من است اما شما دو تن در يارى و نيرو دادن شركت كنيد و هنگام ناتوانى و دشوارى يارى دهيد.
حکمت 194
بترسيد از خدايى كه اگر سخن گوييد بشنود و اگر انديشه اى بر خاطرتان بگذرد بداند. بر مرگ پيشى گيريد كه اگر از آن بگريزيد شما را دريابد و اگر بر جاى بايستيد شما را فراگيرد و اگر آن را فراموش كنيد شما را ياد كند.
حکمت 195
آن كه سپاس خوبى تو نداند، نبايد كه تو را در احسان كردن بى رغبت گرداند. مباد كه ناسپاسى كسان تو را از احسان بى رغبت گرداند.
حکمت 196
هر ظرف از آنچه در آن نهيد سرشار و تنگ شود مگر ظرف دانش كه از بسيارى آن گشاده تر گردد.
حکمت 197
نخستين پاداش بردبار از بردبارى خود آن است كه مردمان در برابر نادانان ياوران او گردند.
حکمت 198
اگر بردبار نيستى، بارى به تكلف بردبارى كن چه، اندكند كسانى كه خود را به قومى مانند كنند و به زودى يكى از آنان نگردند.
حکمت 199
هر كس به حساب نفس خويش پردازد سود برد، و هر كس از آن بى خبر ماند زيان بيند و هر كس از خداى بترسد ايمن باشد. هر كه پند آموزد بينا گردد، و هر كه بينا شود بفهمد، هر كه بفهمد، بداند.
حکمت 200
همانا كه دنيا پس از سركشى و بدركابى با ما به ما مهربان گردد. همچون مهربانى شترى بدهنجار و بدخو كه براى فرزند خويش دوشنده شير خود را به دندان بگزد. زان پس اين آيت كريم فرو خواند: و ما برآنيم كه بر آنان كه در روى زمين ناتوان شمرده شده اند منت گذاريم و آنان را پيشوا گردانيم و وارثان جهان سازيم.