در واجب بودن پيروى از حق هنگامى كه دليل اقامه شده باشد وقتى امير عليه السلام به نزديكى بصره رسيد، قوم، عربى از مردم بصره را فرستادند تا براى آنان حقيقت حال را با اصحاب جمل تحقيق كند و شبهه از دلشان زدوده شود. امير عليه السلام كار خود را با آنان براى او بيان فرمود و او دانست كه وى (ع) بر حق است سپس امير (ع ) به او فرمود: بيعت كن، عرب گفت من فرستاده قومى هستم و كارى نمى كنم تا نزد آنان باز گردم، آنگاه امام عليه السلام چنين فرمود: آيا مى بينى اگر كسانى كه دور از تو مى باشند ترا به عنوان خبرگيرنده از آب و گياه برانگيزند تا براى آنان محلى را كه باران باريده است بيابى، سپس نزد آنان بازگردى و آنان را از گياه و آب آگاه كنى سپس آنان با تو مخالفت كنند و به سوى محل بى آب و قحطى زده روى نمايند تو چه خواهى كرد؟ گفت: آنان را ترك مى كنم و به خلاف آنان به سوى آب و گياه رو مى كنم. پس ، او، عليه السلام فرمود پس اينك دستت را به بيعت به سوى من دراز كن آن مرد گفت به خدا سوگند در مقابل اقامه حجت توانايى امتناع نداشتم و با او عليه السلام بيعت كردم. آن مرد به كليب جرمى مرسوم بود.
خطبه 170-در آغاز نبرد صفين فرمود
وقتى به ديدار قوم، عزم صفين كرد دعا بار الها: اى پروردگار سقف برافراشته و جو بهم پيوسته، چنان سقفى كه آن را سرچشمه نور و ظلمت آفريدى و گردشگاه خورشيد و ماه، و جاى رفت و آمد اختران بسيار كردى و ساكنان آن را قبيله اى از فرشتگان خود قرار دادى كه از بندگى تو ملول نمى گردند. اى پروردگار، اين زمين كه آن را قرارگاه آفريدگان ساختى و جاى رفتار جنبندگان و چهارپايان كه آنچه ديده مى شود و آنچه ديده نمى شود به شماره در نمى آيد و اى پروردگار كوهساران استوار و بلند، كه آنها را ميخ استوار زمين قرار دادى و تكيه گاه و آرامگاه خلق كردى. اگر ما را بر دشمنانمان غالب گردانى پس ما را از ستم و تعدى دور بدار و در حق و درستكارى استوار دار و اگر آنان را بر ما چيره گردانى، پس شهادت را روزى ما فرماى و ما را از فتنه در امان نگاهدار. دعوت به جنگ براى چيزى كه مرد را به حفظ اهل و عشيرت وادار مى كند مانع كجاست و هنگام فرود آمدن حوادثى كه از ميان بردن آن به وسيله وفا و رعايت ذمه، همت بلند مى خواهد غيرتمندى كو سرزنش و ننگ پشت سر شما قرار دارد و بهشت پيش روى شما.