نامه 072-به عبدالله بن عباس - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

اسدالله مبشری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نامه 072-به عبدالله بن عباس

نامه امام (ع) به عبدالله بن عباس اما بعد، همانا كه بر مرگ خويش پيشى نجويى و از روزى ننهاده نصيب بر نگيرى. بدان كه روزگار دو روز است: روزى كه در آن سود يابى و روزى كه در آن زيان بينى. دنيا سراى نوبت است و دولت آن دست به دست مى گردد. اگر از دنيا سودى نصيب تو باشد، با همه ناتوانى كه داشته باشى آن سود به تو مى رسد، و اگر زيانى، با همه توانايى برتافتن آن نتوانى.

نامه 073-به معاويه

نامه امام (ع) به معاويه اما بعد. پيوسته در پاسخ نامه تو نامه نوشتن، و پيوسته به نامه هاى تو گوش فرا دادن، موجب آن شده است كه پايگاه خرد خويش را فرود آورم و هوشمندى خود را تخطئه كنم . تو كه در نامه هاى خويش، برآوردن آرزوهاى خود از من درخواست مى كنى و مى خواهى پاسخ آنها به تو فرستم، به خفته اى مانى، در خواب سنگين فرو رفته كه خواب پريشان بيند و چون به خود آيد، بيند كه همه آنچه ديده بود رويايى فريبا بوده است و به سرگردانى بر جاى مانده مانى كه مقام بر او سنگينى كند و نداند آينده به سود اوست يا به زيانش. اما نه. تو به چنين كس نمانى كه او به تو ماند. به خداى سوگند ، اگر به سبب پاره اى از عوامل، از هلاك كردن تو پرهيز نداشتم سپاهى گران به سويت مى فرستادم تا استخوانت را توتيا سازند و گوشتت را بگدازند. آگاه باش كه اهريمن تو را از آن باز داشته است تا به نيكوترين كار دست يابى و سخن خيرانديشانه بشنوى. سلام بر شايستگان سلام باد.

نامه 074-پيمان ميان ربيعه و يمن

نامه امام (ع) بين قبيله ربيعه و يمن اين نامه به خط هشام بن نامه مولا (ع) به معاويه اين منشورى است كه بنابر آن، اهل يمن از شهروند و صحرانشين و مردم ربيعه از شهروند و صحرانشين به كتاب خداى پيمان مى بندد تا مردم همه را به آن كتاب دعوت كنند و به آن كتاب فرمان دهند، و كسى را كه آنان را به آن كتاب بخواند و به اجراى آن فرمان دهد، فرمان پذيرند و آن را به هيچ بها نفروشند و هيچ چيز را جانشين آن نسازند و در مقابل هر كس كه به پيكار با آن برخيزد و آن را رها كند، هم دست و يكدل به يكديگر يارى دهند: به يك امر دعوت كنند، و از نهيب كينه كينه وران، و خشم خشم آوران پيمان خود نشكنند و از بيم آن كه گروهى گروه ديگر را به خوارى كشانند، يا قومى قوم ديگر را دشنام گويند دست از عهد خويش نكشند. همه از حاضر و غايب، از سفيه و عالم و از حليم و جاهل بر اين پيمان استوار شدند و گروگان اين پيمان عهد و ميثاقى است كه با خداى بستند (ان عهدالله كان مسئولا) (همانا كه پيمان با خداى مورد بازخواست قرار گيرد) (و على بن ابى طالب اين نامه را نوشت).

نامه 075-به معاويه

نامه امام (ع) كه به هنگام بيعت توده مردم با حضرتش به معاويه نوشت (اين نامه را واقدى در كتاب الجمل آورده است) از بنده خداى، اميرمومنان، به معاويه پسر ابوسفيان. اما بعد، همانا تو مى دانى كه من بهانه اى براى شما بهانه جويان باقى نگذاشتم نيز آگاهى كه چرا از گروه شما روى گرداندم. در هر حال واقعه اى روى داد كه از آن گزيرى نبود و جلوگيرى از آن امكان نداشت. داستان دراز است و سخن بسيار. بارى، رفت، آنچه رفت و آمد آنچه آمد. اينك با كسى كه نزد توست به نام من بيعت كن و با گروه ياران خويش به سوى من آى. والسلام.

/ 211