پس از آسودگى از جنگ جمل در نكوهش زن اى مردم، زنان از حيث ايمان و ارث و عقول كم بهره اند. اما كم بهره بودنشان از نظر ايمان، روزه و نماز آنان است در روزهاى عادت ماهانه اما كم بهره بودن از حيث عقول ، شهادت دو زن به جاى يك مرد تنهاست و اما نقصان ارث ، ارث زن نيم ارث مرد است. پس از زنان شرور بپرهيزيد و از خوبانشان جانب نگهداريد و در معروف اطاعتشان مكنيد تا در منكر طمع نبندند.
خطبه 080-وارستگى و پارسائى
در زهد اى مردم، پرهيز كردن از دنيا، كوتاهى آرزو، و سپاسگذارى از نعمتها و پرهيز از حرامهاست و خوددارى از شبهات از بيم قرار گرفتن در محرمات است. اگر اين سه كار از شما دور باشد بايد كه حرام بر شكيبايى شما چيره نگردد و به هنگام نعمت سپاسگذارى را از ياد نبريد كه هر آينه خدا با حجتهاى آشكار كه كاشف از نتيجه هاى درست است و كتابهاى آشكار آسمانى جلوى عذرتان را گرفته و از بهانه شما جلوگيرى كرده است.
خطبه 081-در نكوهش دنيا
در نكوهش از صفت دنيا چه گويم از سرايى كه آغاز آن رنج است و پايان آن نيستى. سرايى كه در حلال آن حساب است و در حرام آن كيفر. هر كه در آن سرا به بى نيازى و توانگرى رسيد گرفتار فتنه ها شد، و هر كه نيازمند و درويش افتاد اندوهگين گرديد. هر كه در طلب آن كوشيد آن را از دست داد و هركه در پى او نرفت، دنيا به او روى آورد. كسى كه به عبرت در آن نگريست او را بينا ساخت، و كسى كه به زيور آن چشم دوخت او را نابينا كرد شريف رضى ره گويد: به عقيده من اگر انسانى ژرف انديش در سخن آن حضرت عليه السلام بينديشد كه مى فرمايد و من ابصربها بصرته در زير اين جمله معانى شگفت آور و منظورى دور مى يابد كه به پايان آن نمى توان رسيد و ژرفاى آن را نمى توان ادراك كرد. بخصوص اگر اين گفته آن حضرت عليه السلام كه مى فرمايد: و من ابصر اليها اعمته به آن قرين گردد كه او ميان ابصربها و ابصر اليها تفاوتى آشكار و روشن مى بيند و فرقى حيرتبخش. صلوات الله و سلامه عليه.
خطبه 082-خطبه غراء
و آن خطبه اى است شگفت آور و آن را خطبه غراء (برجسته و روشن)، ناميده اند سپاس مر خدايى را كه به توانايى از همه ما سواى خود عزيزتر و برتر است و با احسان و عطاى خود، به آفريدگان و ممكنات نزديك. بخشنده هر غنيمت و فضل و برگرداننده هر بلاى بزرگ و رنج. به او ايمان دارم كه در وجود از همه هستى پيش است و ظاهر به ذات و مظهر به غير است. ايمان دارم كه او اول هر چيز است و ظاهر است. مر او را به سبب عواطف كرم و گسترش نعم سپاس مى گويم. مر او را سپاس گويم كه ذات بى چونش پيش از هر چيز بوده است و سرآغاز هستى و آغاز كننده آن است و از او رهبرى مى جويم كه نزديك است و رهبر است و از او يارى مى طلبم كه قاهر است و قادر، و از او پشتيبانى مى خواهم كه كافى است و ناصر . و گواهى مى دهم كه محمد صلى اله عليه و آله و سلم- بنده و فرستاده او است. او را فرستاد تا فرمانش را روان سازد و دلايل عقلى و نقلى را كه بر بعثت او قايم است ابلاغ فرمايد و بندگان را پيش از رستاخيز بيم دهد و اخبار الهى را كه ترساننده به كيفر كردار ناشايسته است پيشاپيش بگويد: