حکمت 122 - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

اسدالله مبشری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حکمت 122

هر كس در كار كوتاهى كند به اندوه گرفتار آيد و خداى را به كسى كه در مال و جان او نصيبى نباشد نيازى نباشد.

حکمت 123

در آغاز سرما خويشتن را از آن بپاييد و در پايان از آن بر خوريد. همانا كه با كالبدها چنان كند كه با درختان، نخست برگ آنها بريزاند و در پايان بروياند.

حکمت 124

بزرگى آفريدگار، آفريدگان را در نظرت كوچك نمايد.

حکمت 125

هنگامى كه از جنگ صفين بازگشت به بيرون شهر كوفه در گورستان ايستاد و گفت: اى مردم سراى تنهايى واى مقيمان جايگاه تهى از جنبندگان واى خفتگان گورهاى تاريك اى اسيران خاك، اى ساكنان ديار غربت، اى تنهايان اى اهل وحشت. شما پيشروان ماييد كه پيش از ما رفته ايد و ما پيروان شماييم كه به شما خواهيم پيوست. خبر ما اين است كه در خانه هاى شما جاى گرفتند، و زنان شما به شوهر رفتند و خواسته شما تقسيم كردند. اينك شما را چه خبر؟ آنگاه رو به ياران گفت: اگر اينان دستور سخن گفتن داشتند هر آينه به شما مى گفتند: بهترين توشه، همانا پرهيزگارى است.

حکمت 126

مولا (ع) شنيد كه مردى دنيا را بازگشت به بيرون شهر كوفه در گورستان ايستاد و گفت: اى كه دنيا را به بدى ياد مى كنى و به فريب آن شيفته و به بيهودگيهاى آن فريفته اى! آيا به نيرنگ دنيا از راه مى روى با اينهمه نكوهش آن مى كنى؟ آيا تو او را گناهكار مى دانى يا او تو را بزهكار مى شمارد؟ دنيا چه هنگام خرد تو ربود و سرگشته ات ساخت؟ يا چه وقت تو را بفريفت ؟ آيا زان پس فريبت داد كه پدرانت را در پرتگاه نيستى سرنگون ساخت و كالبدهاشان بپوسانيد؟ يا آنگاه كه مغاك خاك را خوابگاه مادرانت ساخت؟ چه بسيار رنجوران را كه به دست خويش تيمار كردى و چه بسيار بيماران را كه پرستار شدى و در جستجوى درمانشان افتادى و از پزشكان داروى دردشان خواستى، اما فرداى آن روز ديدى كه آنان را داروى تو شفا نبخشيد و زارى تو سودى نكرد و بيم تو هيچيك را فايدتى نداد و حاجتى كه مى جستى بر نيامد و نيروى تو آن بار اندوه از ميان برنگرفت! همانا كه دنيا اين دامهاى هلاك را پيشاپيش بر تو نمود تا از آن قياس كار خودگيرى. دنيا با نابود ساختن هر يك از آنان، هلاكت تو را مجسم ساخت و داستان نابودى تو سرود. آرى، دنيا براى راستكاران سراى راستى است و آن را كه گفت
ار او دريابد خانه عافيت و سرمنزل سعادت است و آن را كه توشه آن جهان از آن برگيرد، ديار توانگرى است و آن را كه از آن عبرت آموزد مكتب پند است. دنيا، نيايشگاه محبان خداى ، و نماز خانه فرشتگان پروردگار، و فرودگاه پيام الهى است و بازار سوداگرى دوستان حق است در اينجا رحمت او به دست آورند و بهشت را به سود برند. پس نكوهشگر دنيا چه مى گويد؟ حالى كه او تو را از دورى خويش آگاه مى كند و به جدايى خود ندا در مى دهد و فناى خويش و فناى اهل دنيا بر تو فرو مى خواند؟ با محنتهاى خود، محنتهاى آن جهان بر همه نمودار مى سازد و با شادمانيهاى خود آنان را به شادمانى آخرت مشتاق مى كند. براى آرزومند ساخت و ترساندن و بيم دادن و برحذر داشتن اهل دنيا، شب هنگام تشريف عافيت بر آنان مى پوشاند و بامدادان جامه مصيبت. زين روى گروهى كه فرداى پشيمانى بر آنان فراز آيد دنيا را نكوهش كنند و گروهى ديگر كه صبح قيامت بر آنان دمد آن را بستايند. دنيا اينان را از حال خود آگاه ساخت، پس يادشان بيدار شد، و داستان خود بر آنان فرو خواند، پس راستى آن دريافتند، و به استوارى آن را پذيرا شدند و به آنان پند داد، پس عبرت آموختند.

حکمت 127

خداى را فرشته اى است كه هر روز بانگ بر مى دارد كه: بزاييد براى مرگ و فراهم آوريد براى نابودى، و بسازيد براى ويرانى.

حکمت 128

دنيا سراى گذار است نه خانه قرار و مردم آن بر دو گروهند: گروهى خويشتن به آن فروشند و هلاك گردند، گروهى ديگر خويشتن را بخرند و آزاد سازند.

حکمت 129

دوست وقتى به حقيقت دوست است كه دوستى برادر خود را در سه حال نگاهدارد: به روزگار نكبت و در زمان غيبت و پس از رحلت.

حکمت 130

هر كس كه به او چهار چيز ارزانى شود از چهار چيز ناكام نگردد: هر كس دعا كند از برآمدن نياز خود محروم نشود، هر كس توبه را به سوى خداى باز برد از پذيرفته شدن آن محرومى نكشد، و هر كس از خداى آمرزش طلبد از بخشايش خداى نااميد نشود و هر كه نعمتهاى خداى را سپاس گويد از فزونى نعمت بى بهره نماند. (سيدرضى گويد: كتاب خداى به راستى اين سخنان گواه است ؟ كه در مورد دعا گويد: ادعونى استجب لكم (مرا بخوانيد تا نياز شما برآورم) و درباره آمرزش گويد: و من يعمل سوء او يظلم نفسه ثم يستغفرالله، يجدالله غفورارحيما . (هر كس به كارى ناروا دست زند يا بر خويشتن ستم كند سپس از خداى آمرزش طلبد، آمرزگارى و مهر خداى به او رسد). و در شكر گويد: لان شكرتم لازيدنكم (اگر سپاس نعمت بداريد، نعمتهاى شما بيفزايم) و در توبه فرمايد: انما التوبه على الله للذين يعلمون السوء بجهاله ثم يتوبون من قريب. فاولئك يتوب الله عليهم و كان الله عليما حكيما . (خداى بازگشت آنان را كه به نادانى كار ناروا كنند پس آنگاه به زودى (پيش از مرگ) توبه نمايند مى پذيرد، چه خداى داناى راستكار و درست گفتار است).

حکمت 131

نماز، نزديكى جستن پرهيزگاران است مر خداى را. و حج، پيكار ناتوانان است در راه خداى. هر نعمت را زكاتى است، زكات تن روزه داشتن است و جهاد زن، اطاعت از شوى. با صدقه دادن، روزى را بر خويش فرود آوريد.

/ 211