هر كس مصيبتهاى كوچك را بزرگ شمارد ، خداى او را به مصيبتهاى بزرگ گرفتار فرمايد.
حکمت 441
هر كس خويشتن را گرامى دارد هوا و هوس را خوار شمارد.
حکمت 442
هيچكس مزاح نكند مگر كه لختى از خرد خويش از دست بدهد.
حکمت 443
دورى جستن تو از آن كس كه از دل به مهر تو مى گرايد از كم نصيبى توست، و گرايش مهرآميز تو به آن كس كه از تو دورى مى گزيند از بيم و نوميدى تو.
حکمت 444
زبير تا وقتى كه پسر نافرخنده اش عبدالله پا به عرصه گذاشت، پيوسته مردى از خاندان ما اهل بيت بود.
حکمت 445
فرزند آدم را چه ناز و خودستايى؟ در آغاز زندگى نطفه است و در پايان مردار نه به خويشتن روزى تواند داد نه از خويشتن مرگ دور تواند كرد.
حکمت 446
آنگاه آشكار گردد كه توانگر كيست و تهيدست كدام كه كارها در پيشگاه الهى عرضه شود.
حکمت 447
يكى از مولا (ع) پرسيد بزرگتر شاعر زمان كيست؟ گفت: اين گروه در يك راه و به يك سوى يك هدف نمى تازند تا در پايان كار معلوم گردد كه پرچم پيروزى از آن كيست، اما اگر ناچار بايد يكى را از آن ميان برگزيد، همانا كه پادشاه گمراهان بزرگتر شاعر است.
حکمت 448
هان كه آزاده، ته مانده لقمه خاييده در دهان را به اهل آن وا مى گذارد. همانا كه بهاى شما جز بهشت نيست، پس خويشتن جز به آن مفروشيد.
حکمت 449
دو گرسنه زياده جو، هرگز سير نگردند: طالب علم و طالب دنيا.