در آن به حوادث دشوار و بزرگ اشارت مى فرمايد ... آنگاه كه مردم زمانه رستگارى را به هواى نفس تبديل كرده باشند، هواى نفس را به رستگارى باز مى گرداند و هنگامى كه قرآن را تابع راى و قياس دانسته باشند، او راى و قياس را به قرآن عطف مى نمايد:و از آن خطابه: ... تا جنگ در برابر شما دامان به كمر زند و چون شمشير خشمگين كه دندان نمايد شما را ناگهان فرا گيرد. شترى پستانها پر شير، دوشيدن آن شيرين و فرجام آن تلخ. هان بدانيد كه فردا- كه به زودى با چيزى كه نمى دانيد فرا خواهد رسيد- فرمانروايى جز از آن طايفه، كارگذاران آن قوم را به بدى كردارشان براى كيفر دادن بگيرد، و زمين براى او پاره هاى سيم و زر درون خويش را بيرون آورد و كليد دفينه هاى خود را از روى رغبت و خشنودى به سوى وى اندازد پس به شما بنمايد كه شيوه كشور دارى چيست و كتاب و سنت را كه ترك شده است زنده سازد.و از آن خطبه: گويى او را مى بينم كه چون حيوانى در ملك شام نعره مى كشد و علمهاى سپاه خود را در اطراف كوفه رسيدگى مى كند پس مانند شترى كه دوشنده خود را به دندان گزد، به آن روى مى آورد و زمين را با سركشتگان مى پوشاند. همانا دهان گشايد و گام نهادن او بر زمين سنگينى كند تك و تاز او در شهرها بسيار باشد و صولتى بزرگ دارد سوگند به خدا كه شما را در اطراف جهان پراكنده سازد تا مانند سرمه در چشم جز اندكى از شما نماند. پيوسته چنين خواهد بود تا عرب را خرد گمشده بازگردد. پس، به سنتهاى استوار پايبند باشيدو آثار روشن و عهد نزديك را عهدى كه بقيت نبوت بر آن است بپاييد. و بدانيد كه شيطان راههاى خود را بر شما آسان مى كند تا پيروى او كنيد.