ترجمه نهج البلاغه

اسدالله مبشری

نسخه متنی -صفحه : 211/ 205
نمايش فراداده

حکمت 420

در يكى از جشنهاى رمضان فرمود: فطر عيد كسى است كه در پيشگاه پروردگار روزه اش مقبول افتاده و نمازش پسند آمده باشد. هر روز كه در آن نافرمانى خداى نشود عيد است.

حکمت 421

بزرگتر حسرت در روز قيامت، حسرت آن كس است كه مالى نه از راه طاعت خداى به دست آورده باشد و كسى كه آن را به ارث برد آن مال در طاعت خداى انفاق كند، پس به سبب آن مال، او به بهشت رود و آن نخستين به دوزخ.

حکمت 422

زيان ديده تر مردم در تلاش و بى اميدتر در كوشش، اوست كه در پى مال تن بفرسود و به آن پايه مال كه مى خواست نرسيد، پس به حسرت مال، از اين جهان برفت و بار حقوق خداى و مردم بر دوش به آن جهان پاى نهاد.

حکمت 423

روزى بر دو قسم است: طالب و مطلوب، پس، هر كس در پى دنيا باشد، مرگ چندان در پى او افتد تا وى را از اين جهان بركند و هر كس در پى آن جهان باشد، دنيا چندان او را دنبال كند تا روزى وى را از دنيا به او برساند.

حکمت 424

دوستان خداى آنانند كه به باطن اين جهان مى نگرند حالى كه مردم به ظاهر آن چشم دوخته اند و به پايان دنيا مشغولند، حالى كه مردم به متاع زودگذر آن سرگرم عمر مى گذرانند. پس، نيروى شهوت و غضب را كه بيم آن دارند فضيلتهاى آنان را بميراند ، بميرانند، و هر چه را دانند كه روزى به ترك آنان خواهد گفت ترك مى كنند، و چيزى را كه ديگران بزرگ مى شمارند و بيم زده عظمت آنند، كم مى بينند و فرومايه مى شمرند، و آنچه را كه مردم در پى به دست آوردن آنند ناكامى و بينوايى مى شمارند. دشمن آنند كه مردم به آن دلخوشند و دلخوش به آن كه مردم دشمن آنند. كتاب خداى به آنان دانسته شود و آنان به آن كتاب عارفند. كتاب به آنان برپاست و آنان به كتاب برپايند. به بالاتر از چيزى كه به آن اميدوارند، اميدى ندارند و ترسناكتر از چيزى كه از آن مى ترسند چيزى را مايه هراس نمى انگارند.

حکمت 425

به ياد آوريد كه لذتها پايان مى پذيرد و آثار زشت آن برجاى مى ماند.

حکمت 426

مرم را بيازماى تا نهادشان را دريابى. (سيدرضى گويد:) بعضى، اين سخن را از رسول (ص) روايت كرده اند اما نكته اى كه مويد آن است كه سخن از امير (ع) باشد، روايت تغلب از ابن عربى است از قول مامون كه گفت: اگر على (ع) نگفته بود (مردم را بيازماى تا نهادشان دريابى بسا كه در آن هنگام با آنان دشمن شوى) من مى گفتم: (مردم را دشمن دار تا آنان را بيازمايى).

حکمت 427

چنين نيست كه خداى بر بنده در شكرگزارى بگشايد اما در افزون نعمتى بربندد، و چنين نيست كه بر او در دعا باز كند و در اجابت فرو بندد و چنين نيست كه بر او باب توبه، يعنى گرايش به دل و به كردار فراز كند اما در آمرزش فرو بندد.

حکمت 428

شايسته تر مردم به كرم، اوست كه كريمان به او شناخته شوند.

حکمت 429

از مولا (ع) پرسيدند: دادگرى برتر است يا بخشندگى؟ به پاسخ فرمود: عدل آن است كه هر كار را در محل خود قرار دهند، اما بخشندگى كار را از محل خود بيرون مى گذارد. دادگرى نگهبان توده مردم است و بخشندگى سودبخش براى مردم مخصوص، پس دادگرى شريفتر و برتر است.