ترجمه نهج البلاغه

اسدالله مبشری

نسخه متنی -صفحه : 211/ 207
نمايش فراداده

حکمت 440

هر كس مصيبتهاى كوچك را بزرگ شمارد ، خداى او را به مصيبتهاى بزرگ گرفتار فرمايد.

حکمت 441

هر كس خويشتن را گرامى دارد هوا و هوس را خوار شمارد.

حکمت 442

هيچكس مزاح نكند مگر كه لختى از خرد خويش از دست بدهد.

حکمت 443

دورى جستن تو از آن كس كه از دل به مهر تو مى گرايد از كم نصيبى توست، و گرايش مهرآميز تو به آن كس كه از تو دورى مى گزيند از بيم و نوميدى تو.

حکمت 444

زبير تا وقتى كه پسر نافرخنده اش عبدالله پا به عرصه گذاشت، پيوسته مردى از خاندان ما اهل بيت بود.

حکمت 445

فرزند آدم را چه ناز و خودستايى؟ در آغاز زندگى نطفه است و در پايان مردار نه به خويشتن روزى تواند داد نه از خويشتن مرگ دور تواند كرد.

حکمت 446

آنگاه آشكار گردد كه توانگر كيست و تهيدست كدام كه كارها در پيشگاه الهى عرضه شود.

حکمت 447

يكى از مولا (ع) پرسيد بزرگتر شاعر زمان كيست؟ گفت: اين گروه در يك راه و به يك سوى يك هدف نمى تازند تا در پايان كار معلوم گردد كه پرچم پيروزى از آن كيست، اما اگر ناچار بايد يكى را از آن ميان برگزيد، همانا كه پادشاه گمراهان بزرگتر شاعر است.

حکمت 448

هان كه آزاده، ته مانده لقمه خاييده در دهان را به اهل آن وا مى گذارد. همانا كه بهاى شما جز بهشت نيست، پس خويشتن جز به آن مفروشيد.

حکمت 449

دو گرسنه زياده جو، هرگز سير نگردند: طالب علم و طالب دنيا.