نشانه ايمان آنست كه راست گفتن بر دروغ اختيار كنى اگر چه تو را از آن راست زيان انگيزد و از آن دروغ سود خيزد، و به بيش از عمل سخن نگويى و هنگامى كه سخن از ديگرى مى رود از خشم و كيفر خداى بترسى.
تقدير الهى چندان بر قياس و حساب ما چيره است كه تدبير مايه آفت گردد. (سيدرضى گويد: اين معنى را با كلماتى ديگر در پيش آورديم).
بردبارى و تانى دو همزاد توامند، و نتيجه آن دو بلندى همت است.
غيبت نهايت كوشش ناتوان است.
بسا كسا كه به ستايش و خوشامد گويى مردمان فريفته، گمراه گرديد.
اين جهان از آن روى آفريده نشده است كه در پى به چنگ آوردن آن باشيم، بلكه خلق شد تا به آن، جهان ديگر را به دست آوريم.
بنى اميه را ميدان مهلتى است تا در آن بتازند. پس آنگاه، بين آنان اختلاف افتد و در آن هنگام كفتارها بر آنان چيره گردند.
در ستايش انصار فرمود: به خداى سوگند كه اينان با توانگر دلى و روح بى نيازى و با دستهاى بخششگر و زبانهاى گويا، دين اسلام را پروراندند و برآوردند، آنسان كه كره اسب از شير گرفته را مى پرورند و برمى آورند.
چشم، بند ظرف حوادثى است كه از پس پشت فرا مى رسد. (سيدرضى گويد: اين سخن از استعاره هاى شگفت انگيز است. گويى حوادث پس پشت را كه فرا خواهد رسيد به ظرف تشبيه فرموده است و چشم را به بند. پس، اگر بند بگسلد، آنچه در ظرف است فرو ريزد. اين معنى در كلام پيغمبر (ص) مشهورتر و آشكارتر مى باشد. مبرد در كتاب المقتضب خود در باب لفظ با حروف اين سخن را از اميرمومنان (ع) نقل كرده است و ما در كتاب خود موسوم به مجازات آثار نبويه از آن استعاره سخن گفته ايم.)
فرمانگزارى، تدبير زندگانى مردمان و سياست آيين آنان را بر عهده گرفت و قيام كرد و پيدارى نمود، تا دين استوار گشت.