ترجمه نهج البلاغه

اسدالله مبشری

نسخه متنی -صفحه : 211/ 22
نمايش فراداده

خطبه 044-سرزنش مصقله پسر هبيره

وقتى كه مصقله بن هيبره شيبانى كه اسيران بنى ناجيه را از معقل بن قيس رياحى كارگزار اميرمومنان عليه السلام خريدارى كرده و آزاد ساخته بود و باقى بهاى آنان را نپرداخته به شام نزد معاويه گريخته بود. بركات پروردگار از مصقله دور بادا! كار آزادگان به جاى آورد و همچون بندگان گريخت. ستاينده خودرا هنوز به سخن در نياورده خاموش ساخت و راستى گفتار وصف كننده خود را هنوز گواهى نكرده بود كه او را به ملامت گويى كشانيد. اگر اندك درنگى كرده بود چيزى از او مى گرفتيم كه او را آسان باشد و انتظار مى كشيديم تا مال او افزون گردد.

خطبه 045-گذرگاه دنيا

اين خطبه از خطبه هاى طولانى آن امير (ع) است كه در روز عيد فطر ايراد فرمود. در آن، خداى را مى ستايد و دنيا را نكوهش مى فرمايد. ستايش خداى ستايش مر خدايى را، كه هيچ آفريده از رحمت او نوميد نباشد، و از نعمت او بى نصيب نماند و از آمرزش او مايوس نشود و از پرستش او سرافكنده نگردد. آن خداى كه رحمت او زوال نپذيرد و نعمت او كاستى نگيرد. در نكوهش دنيا دنيا سرايى است با سرنوشتى ناپايدار و با مردمى ناچار به ترك يار و ديار. دنيا شيرين و شاداب مى نمايد و همانا كه به سوى خواهنده مى شتابد و مهر خود را در دل بيننده مى آميزد. پس، از اين ديار با نيكوترين توشه كه در دست شماست رخت بربنديد و در اين بازار بالاتر از نياز مخواهيد و از آن بيش از آنچه شما را به منزل رساند مجوييد.

خطبه 046-در راه شام

هنگامى كه قصد سفر شام داشت و آن دعايى است كه هنگامى كه پاى مبارك در ركاب نهاد با آن، پروردگار خود را به يارى طلبيد. بار الها از دشوارى سفر و از اندوه بازگشت از سفر، و از منظره بد خاندان و مال و فرزند به تو مى پناهم: بار الها: در سفر، تو همراهى، و در خاندان، تو جانشينى و جز تو هيچكس اين دو را جمع نتواند كرد، چه، آن كه در خانواده جانشين كسى است در سفر همراه او نيست و آن كه در سفر همراه اوست در خانواده جانشين او نيست. سيد شريف رضى الله عنه مى گويد: آغاز اين سخن از رسول الله صلى الله عليه و آله روايت شده است و اميرمومنان عليه السلام با سخن خويش و لايجمعهما غيرك الخ... رساترين گفتار را در پى آن سخن گفته و با زيباترين جمله تمام، آن را پايان داده است.