ترجمه نهج البلاغه

اسدالله مبشری

نسخه متنی -صفحه : 211/ 48
نمايش فراداده

خطبه 106-در يكى از ايام صفين

در يكى از روزهاى جنگ صفين همانا كه جولان شما را ديدم و گريز و پراكندگى شما را در صفهاى جنگ مشاهده كردم. ستمگرانى كه از او باش مردمند، و اعراب شام، شما را مى راندند حالى كه شما برازندگان عربيد، و سران شرف، و پيشواى مردم و برجستگان بزرگ. دلم از اين بابت تنگ بود كه شما ناميان عرب مورد تاخت و تاز آن بيگانگان قرار گرفته بوديد و اينك شادم كه در پايان كار شما را مى بينم همچنان كه آنان شما را راندند شما آنان را مى رانيد، و آنسان كه شما را دور كردند آنان را از قرارگاهشان دور مى سازيد. آنگاه ريش سينه من بهبود مى يابد و آتش خشمم فرو مى نشيند آنگاه، كه بنگرم كه با شمشير مى كشيد و با نيزه طعن مى زنيد، و صفهاى مقدم سپاه دشمن، مانند شتران تشنه كام رها شده و آواره كه از آبگيرهاى خود رانده مى شوند و به آبشخور خود راه نمى يابند، در صفهاى آخر آن درهم مى ريزند.

خطبه 107-حادثه هاى بزرگ

و آن از خطبه هايى است كه در آن از رويدادهاى بزرگ سخن مى گويد الله تعالى سپاس خداى را كه بوسيله آفريدگان خود بر آفريدگان خود نمودار است و وجودش با دلايل و براهين بر دلهاى آفريدگان آشكاراست، بى فكر و انديشه اى جهان را بيافريد چه، فكر و انديشه شايسته كسانى است كه داراى ضمير باشند و او سبحانه و تعالى فى نفسه داراى ضمير نيست علم او به عقيده هاى پنهانى محيط است و به عقيده هاى پنهانى احاطه دارد.

و از آن خطبه است در ذكر نبى صلى الله عليه و آله و سلم: پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم او را از شجره انبياء و از چراغدان ضياء برگزيد و از ناصيه بلندى و از ناف زمين بطحا و چراغهاى ظلمت شكاف، و سرچشمه هاى حكمت بيافريد.