ترجمه نهج البلاغه

اسدالله مبشری

نسخه متنی -صفحه : 211/ 55
نمايش فراداده

خطبه 118-تحريض مردم به جهاد

مردم را جمع آورى كرده بود و به جهاد برمى انگيخت، مردم مدتى دراز خاموش گرديدند آنگاه فرمود: شما را چه مى شود؟ آيا شما گنگان و لالانيد؟ پس عده اى از آنان گفتند: اى امير مومنان اگر تو مى روى ما نيز مى آييم. آنگاه مولا عليه السلام فرمود: شما را چه مى شود؟ نه براى رشد توفيق يافته ايد نه به راه ميانه رهبرى شده ايد آيا در زمانى چنين سزاوار است كه من از شهر بيرون بروم همانا در چنين هنگام بايد مردى از دليران و نيرومندان شما بيرون رود كه من بپسندم، و سزاوار نيست كه من لشكريان و شهر را و بيت المال و جمع آورى خراج زمين و داورى بين مسلمانان را واگذارم و رسيدگى به حقوق ارباب رجوع را رها كنم و با لشكرى در پى لشكر بيرون روم و همچون تير به پيكان در تركش خالى حركت كنم. همانا كه من قطب آسيايم و آسيا به علت وجود من مى چرخد و من در جاى خويش استوارم پس هنگامى كه از آن جدا گردم مدار آن سرگردان گردد و سنگ زيرينش اينسوى و آنسوى حركت كند به خدا سوگند رها كردن اين سپاه ناتوان و واگذاشتن مصالح قوم، رايى ناپسند و انديشه اى كج است به خدا سوگند اگر اميدوار بودم كه در برخورد با دشمن به شهادت مى رسم، اگر ديدار دشمن مقدر من باش د پاى در ركاب مى آوردم و از شما دور مى شدم و به هيچ حال مادام كه باد شمال و جنوب مى وزد شما را نمى طلبيدم كه شما بسيار طعنه زن و عيبجوى و روى گردان از حق و نيرنگباز و حيله گريد. اگر عدد شما بسيار باشد چون دلهاتان پراكنده است در بسيارى شما سودى نيست. من شما را به حق راهنما شدم و راهى كه در آن تباهى و هلاك نيست جز گمراه را، به شما نمودم. آن كس كه استقامت ورزد به بهشت رود و آن كس را كه پاى لغزد به دوزخ.

خطبه 119-بيان فضيلتهاى خود

فضل خود را بيان مى كند و مردم را وعظ مى فرمايد به خدا سوگند كه من تبليغ رسالات و اتمام وعده ها و تمامى كلمات را مى دانم و ابواب روشنايى دين نزد ما خاندان رسول (ص) است هان بدانيد كه احكام دين يكى است و راههاى آن راست است. هر كس كه راههاى دين را فرا گرفت به مقصود رسيد و غنيمت برد، و هر كس از آن باز ايستاد گمراه گرديد و به حسرت و پشيمانى گرفتار آمد.

براى آن روز بكوشيد كه ذخيره ها براى آن روز انباشته مى گردد و (تبلى فيه السرائر) (و سريرتها در آن روز آشكار مى گردد) كسى كه خرد حاضر به او سود نبخشد پس، خردى كه از او غايب باشد از آن هم ناتوانتر است. از آتشى كه حرارت آن شديد، و تك آن بعيد است و زيور آن آهن تفته و نوشابه آن زهر آب است بپرهيزيد. هان بدانيد كه ياد خير كه خداى تعالى براى كسى در ميان مردم بگذارد، بهتر از مالى است كه كسى از او به ارث برد كه سپاس وى نگذارد.