ترجمه نهج البلاغه

عبدالمجید معادیخواه

نسخه متنی -صفحه : 106/ 87
نمايش فراداده
چون مستحبات به تكاليف واجب آسيب رسانند، رهاشان كنيد.

حکمت 272



هر آنكه دورى سفر را به ياد آورد، خود را آماده سازد

حکمت 273



هرگز انديشه خردمندانه را نمى توان با ديدن چشم و شناخت حسى برابر دانست چه بسا كه چشمها به صاحب خود دروغ بگويند، اما آن كه از عقل راه بجويد، عقل به او خيانت نكند.

حکمت 274



ميان شما و پند پذيرى پرده اى است از غرور و خودخواهى.

حکمت 275



نادانهاتان افزون خواه و آگاهانتان تناسانند و فردا زده.

حکمت 276



دانش، رشته توجيه بهانه جويان را گسسته است.

حکمت 277



آنان كه در فشار سپرى شدن فرصت اند همواره مهلت را خواستارند و آنان كه مهلت دارند، اميد به فردا را بهانه فرصت كشى مى كنند.

حکمت 278



نشد كه چيزى را خوش باش مردم بر سر زبانها افتد، جز اين كه روزگارش روز بدى را در نهان تدارك بيند.

حکمت 279



مفهوم قدر را از حضرتش پرسيدند، فرمود: راهى است سياه، مپوييدش، دريايى است ژرف، اندر مشويدش، و رازى خداوندى است بيهوده مكاويدش!

حکمت 280



چون خدا بنده اى را زبون خواهد، از دانش بى بهره اش كند.

حکمت 281