ترجمه نهج البلاغه

سید علی نقی فیض الاسلام

نسخه متنی -صفحه : 441/ 154
نمايش فراداده

قسمتى از اين خطبه است (درباره گناهكاران و اندرز بشنوندگان): (گناهكاران كه در راه ضلالت و گمراهى قدم نهاده اند از هيچگونه نافرمانى پروا ندارند) تا اينكه خداوند كيفر گمراهيشان را به آنها نمايان ساخته بخواهد آنان را از پشت پرده هاى غفلت و نافرمانيشان بيرون آورد (مرگ ايشان را دريابد، آنگاه) روآورند به آخرت كه به آنها پشت كرده (عذاب و بدبختى را بهره آنان قرار داده) و پشت كنند به دنيا كه به ايشان رو آورده (خوشى و شادى ظاهرى را نصيبشان نموده بود) پس از آنچه ميخواستند (لذت و خوشى دنيا) و به دست آورده بودند، سود نبردند (زيرا نتوانستند همراه بياورند) و از هوا و آرزوشان (خواهش نفس اماره) كه به آن رسيده بودند، بهره مند نگرديدند (زيرا با رفتن آنها آرزوها همه بر باد رفته است)! و من شما و خودم را از اين پيشامد (گرفتارى و سرگردانى و عذاب و بيچارگى) برحذر مينمايم (تا از خواب غفلت بيدار شده به لذتها و خوشيهاى ناپايدار دنيا دل نبنديد. و اينكه امام عليه السلام خود را در اين رديف قرار داده براى اهميت دادن به موضوع است تا مردم بدانند چنين بزرگوارى كه معصوم و منزه از هر خطا است از دل بستن به دنيا نگران است، پس ديگرا ن سزاوارترند كه بيشتر مراقب باشند كه دنيا آنها را نفريبد) پس بايد مرد از خود سود برد (در بدبختى و زيان نماند) زيرا بينا(ى واقعى) كسى است كه (اندرز خدا و رسول و ائمه اطهار را) شنيده (در آن) تفكر و انديشه نمايد، و (به دنيا) نگاه كرده، و (به بيوفائى آن) آشنا گردد، و از عبرتها (گذشتگان) سودمند شود، آنگاه در راه راست روشن (فرمانبردارى از خدا و رسول) سير نمايد، به شرط آنكه در آن از افتادن در گودالها و دره ها (خواهشهاى نفس) و از گمراه شدن در اشتباهكاريها(ى شيطان) دورى كند، و بر زيان خود اقدام نكرده گمراهان را يارى ننمايد: به بيراه رفتن در راه حق (نهى نكردن آنان را از منكر) يا تغيير در گفتار (بدلخواه آنها سخن گفتن اگر چه بر خلاف رضاء و خوشنودى خدا باشد) يا براى گفتن سخن راست ترس به خويشتن راه دادن (اگر چه در واقع نترسد) پس اى شنونده از بيهوشى (ضلالت و گمراهى) به هوش بيا، و از (خواب) غفلت و بى خبرى (از كيفر كردار و گفتار ناپسنديده) خود بيدار شو، و از شتاب كردن (در امور دنيا كه بقاء و هستى آن اندك و زوال و نابودى آن نزديك است) آرام گير، و در آنچه (از جانب خداوند سبحان) به تو وارد شده است بر زبان پيغمبر امى (كه از كسى چ يزى نياموخته و نوشتنى ياد نگرفته) درود خداوند بر او و بر آلش و چاره و گريزى از آن نيست، به دقت انديشه كن، و مخالفت و دورى نما كسى را كه از انديشه نمودن در فرمايشهاى پيغمبر اعراض كرده و به غير آن (پيروى از شيطان و نفس اماره) توجه نموده است، و واگذار او را به آنچه (گمراهى و بدبختى) كه به آن خوشنود است (زيرا آشنائى با چنين كسى سبب بدبختى دنيا و آخرت است) و فخر و نازش و كبر و خودپسندى را از خويشتن دور كن، و گور خود را بياد آور، كه گذر تو از آنجا است، و همانطور كه بجا مى آورى جزاء داده ميشوى، و آنچه را كه ميكارى درو ميكنى، و آنچه را كه امروز (در دنيا) از پيش فرستاده اى فردا (در قيامت) بر آن وارد ميگردى، پس براى خود (در محشر) جائى آماده كن، و (اكنون كه فرصت دارى) براى روز (بازگشت) خويش توشه اى بفرست، پس اى شنونده (از نافرمانى خدا و رسول) برحذر باش، و اى بيخبر (به اطاعت و فرمانبردارى) كوشش نما، و (از احوال قيامت كسى) تو را مانند شخص آگاه (پيغمبر و ائمه اطهار عليهم السلام) مطلع نميكند (پس اكنون تو را به بعض آنچه كه بايد از آن برحذر باشى آگاه مينمايم:)

از جمله احكام خدا در قرآن محكم و استوار كه (تجاوز از آن نميتوان كرد، و) به (پيرو) آنها پاداش داده راضى و خوشنود ميشود (مشمول رحمت خويش مينمايد) و براى (مخالفين) آنها كيفر مقرر فرموده و به خشم مى آيد، آن است كه بنده اى كه از دنيا ميرود اگر چه (با عبادت و بندگى) به خود رنج داده و عمل خويش را (ظاهرا) خالص نموده باشد، سودى بدست نمى آورد در حاليكه ملاقات كند پروردگارش را با يكى از اين خصلتها(ى پنجگانه زير) كه از آنها توبه و بازگشت نكرده باشد (اول): شرك به خدا در آنچه بر او واجب گردانيده از عبادت و پرستش خود (ديگرى را شريك او قرار دهد خواه آشكار خواه پنهان كه عبارت است از ريا و خودنمايى س 18 ى 110 ميفرمايد: فمن كان يرجو لقاء ربه فليعمل عملا صالحا و لايشرك بعباده ربه احدا يعنى كسى كه اميدوار است رحمت پروردگارش شامل حال او گردد بايد كار شايسته بجا آورد، و در پرستش پروردگارش كسى را شريك قرار ندهد، دوم:) يا به سبب هلاك كردن (از بين بردن) ديگرى خشم خويشتن را برطرف نمايد (س 4 ى 93 ميفرمايد: و من يقتل مومنا متعمدا فجزاوه جهنم خالدا فيها و غضب الله عليه و لعنه و اعد له عذابا عظيما يعنى هر كه مومنى را از روى قص د بكشد كيفر او دوزخ است كه در آن جاويد ميماند و خداوند بر او غضب نموده او را از رحمت خويش دور و عذاب بزرگ برايش آماده فرمايد، سوم:) يا بيان كند كار زشتى را كه ديگرى بجا آورده (س 24 ى 19 ميفرمايد: ان الذين يحبون ان تشيع الفاحشه فى الذين امنوا لهم عذاب اليم فى الدنيا و الاخره يعنى آنانكه دوست دارند كه ناشايسته و كار زشتى درباره كسانيكه ايمان آورده اند فاش گردد براى ايشان در دنيا و آخرت عذاب دردناك است، چهارم:) يا به مردم رو آورد براى درخواست حاجتى بوسيله آشكار نمودن بدعتى در دين خود (س 28 ى 50 ميفرمايد: و من اضل ممن اتبع هويه بغير هدى من الله يعنى كيست گمراهتر از كسى كه آرزوى خود را پيروى كند بدون راهنمائى از جانب خدا، پنجم:) يا مردم را به نفاق و دوروئى ملاقات كند، يا در ميان ايشان به دو زبان رفتار نمايد (در ظاهر خود را دوست و ثناگو نشان داده در پشت سر دشمن و بدگو باشد، س 4 ى 145 ان المنافقين فى الدرك الاسفل من النار و لن تجدلهم نصيرا يعنى مردم دورو در پائين ترين درجه آتش دوزخ قرار خواهند گرفت، و هرگز براى ايشان يارى نمى يابى كه آنان را از آنجا بيرون آورد) عظمت و بزرگى اين مثل را (كه ذكر ميشود) به فهم و در آن انديشه كن (به واسطه كوتاهى فهم مردم از ادراك حقائق خداوند سبحان و پيغمبران و اوصياء ايشان بيان مطلب را با مثل آميخته اند تا حقيقت آن بر كسى پوشيده نماند) زيرا مثل نشان دهنده است شبيه و مانند خود را (چنانكه گفته ميشود مثل علم كه غذاى روحانى است چون شير مادر ميباشد براى بچه كه به سبب آن روح انسان كامل ميگردد همانطور كه طفل بوسيله شير مادر توانا ميشود. و اما مثل فرموده امام عليه السلام اينست):

مقصود چهارپايان (از جهت كمال قوه شهويه) شكمهاشان است (هميشه در بند آب و علفند) و مقصود درندگان (از جهت بسيارى قوه غضبيه) دشمنى و آزار رساندن به غيرشان است (پس به سير شدن شكم قناعت نميكنند، بلكه طالب غلبه و استيلاء ميباشند) و مقصود زنها (از جهت كمال قوه شهويه و شدت قوه غضبيه) آرايش زندگانى دنيا و فساد و تباهكارى نمودن در آن است (منظور امام عليه السلام از اين مثل آن است كه بايستى انسان خود را از عالم حواس ترقى داده قوه استعداد خويش را بكار انداخته از صفات رذيله دورى نمايد، پس اگر از قوه شهويه و غضبيه پيروى نمايد با چهارپايان و درندگان يكسان است، و اگر آرايش دنيا را شعار خويش قرار داده در فساد و تباهكارى بكوشد در سلك زنان است، و اما صفاتى كه بايستى پيروى نمود صفات) مومنين (است كه آنان در برابر خداوند سبحان) فروتن (گردنكش نيستند) و (به مردم) پند دهنده و مهربان، و (از قهر خدا) ترسناكند.