مردم! مرد، اگر چه مالدار باشد، از كسان خويش بى نياز نيست تا با دست و زبان ازاو دفاع كنند، چه كسان وى از همه بدو نزديكترند و جانب او را بهتر فراهم آورند، و به هنگام رسيدن بلااز ديگران مهربانترند، و نام نيكى كه خداازآدمى ميان مردمان برجاى گذارد، بهتر از ميراثى است كه ديگرى بردارد.
از اين خطبه است اگر يكى از شما خويشاوند خود را درويش بيند، مبادا يارى خويش از او دريغ دارد و از پاى بنشيند. آن هم به چيزى كه اگر نبخشد بر مال او نيفزايد، و اگر بخشد كاهش در مالش پديد نيايد. كسى كه يارى خود را از كسانش دريغ دارد، يكدست را از آنان بازداشته، و دستهايى را از يارى خود بداشته، و آن كه با اطرافيان طريق نرمى گزيند، پيوسته از كسان خويش مودت بيند. (مى گويم، غفيره در اينجا به معنى زيادت و كثرت است كه گويند: (جمع كثير وجم غفير) يا (جماءغفير)، و (عفوه) كسان يا مال نيز روايت شده است، و (عفوه) گزيده چيزى است. گويند (عفوه طعام) را خوردم، يعنى بهترين آن را، و سخن امام، (كسى كه يارى خود را از خويشاوندانش باز دارد...) چه سخنى نيكوست، چه آن كه خير خود را از خويشاوندانش بازدارد سود يك تن را از آنان بازداشته، و اگر به يارى آنان نيازمند شود و از كمك آنان ناچار باشد، او را يارى نكنند و به فرياد وى نرسند، كه در اين صورت خود را از سود بسيار كسان محروم ساخته و گروهى را از يارى خود بازداشته است.
به جانم سوگند، در جنگ با كسى كه در راه حق قدم نگذارد، و در گمراهى گام بردارد، سستى نپذيرم و راه نفاق پيش نگيرم. پس بندگان خدا! از خدا بپرهيزيد، و از خدا، هم به سوى خدا بگريزيد. راهى را كه براى شما نهاده پيش گيريد، و پى اداى تكليف خويش گيريد، كه پيروزى شما در آن است، و اگر نه در اين جهان، در آن جهان است و على اين پيروزى را پايندان است.
(پياپى بدان حضرت خبر رسيد كه سپاهيان معاويه بر شهرها دست افكنده اند، دو كارگزار او در يمن: عبيدالله پسر عباس و سعيد پسر نمران از پيش روى بسر، پسر ابى ارطاه، گريخته، نزد او آمدند. امام (ع) از گرانى ياران خود در كار جهاد و مخالفت ورزيدنشان باامام خويش، كوفته خاطر شد و بر منبر رفت و فرمود:) جز كوفه كه كار بست و گشاد آن با من است براى من نمانده. اى كوفه! اگر جز تو كه گرد بادهاى آشوبت برخاسته است نباشد خدايت زشت كناد!، سپس به گفته شاعر تمثل جست: (اى عمرو)! به جان پدرت سوگند كه از اين آوند چركى اندك براى من است.