به قثم پسر عباس كه عامل آن حضرت در مكه بود اما بعد، مراسم حج را براى مردم برپا دار و ايام الله را به ياد آنان آر، و بامداد و شامگاه براى آنان مجلس ساز. آن را كه فتوا خواهد فتوا ده و نادان را بياموز و با دانا به گفتگو پرداز. و جز زبانت پيام رسان مردمان نباشد، و جز رويت دربان. و هيچ حاجتمند را از ديدار خود محروم مگردان، چه اگر در آغاز از درگاه تو رانده شود و در پايان حاجت او برآورده، تو را نستايند. و در مال خدا كه نزد تو فراهم شده بنگر و آن را به عيالمندان و گرسنگانى كه نزديكت هستند بده، و آنان كه مستمندند و سخت نيازمند، و مانده را نزد ما بفرست تا ميان كسانى كه نزد ما هستند قسمت كنيم. و مردم مكه را بگو تا از ساكنان شهر اجرت نگيرند، كه خداى سبحان فرمايد: عاكف و بادى در آن يكسانند. عاكف مقيم مكه است و بادى كسى است كه به حج مى آيد و از مردم مكه نيست. خدا ما و شما را بدانچه دوست دارد توفيق دهد، والسلام.
به سلمان فارسى (ره) پيش از خلافت آن حضرت اما بعد، دنيا همچون مار است، بپسودن آن نرم و هموار و زهر آن جانشكار. پس، از آنچه تو را در دنيا شادمان مى دارد، روى برگردان! چه اندك زمانى با تو مى ماند. و انديشه دنيا را از سر بنه! چه يقين دارى كه از تو روى بگرداند، و آنگاه كه بدان خو گرفته اى بيشتر از آن بترس، كه دنيادار چون در دنيا به خوشى اطمينان كرد او را به تلخكامى در آورد، يا اگر به انس گرفتن آرميد او را دچار وحشت كرد، والسلام.
به حارث همدانى و چنگ در ريسمان قرآن زن و از آن نصيحت پذير، حلالش را حلال و حرامش را حرام گير، و حقى را كه پيش از اين بوده است تصديق دار، و رفته دنيا را براى مانده آن آينه عبرت شمار، چه برخى از آن به برخى ديگر ماند، و پايانش خود را به آغاز آن رساند، و همه آن رفتنى است و با كسى نماندنى، و نام خدا را بزرگ شمار و آن را جز براى حق بر زبان ميار. مرگ و پس از مرگ را فراوان ياد كن و آرزوى مرگ مكن، جز كه بدانى از تبعات مرگ رستن توانى، و از كارى دورى كن كه كننده آن را بر خود روا دارد، و از ديگر مسلمانان ناپسند شمارد. و بترس از كارى كه در نهان كنند و در عيان از آن خجلت برند، و بپرهيز از كارى كه چون از كننده آن پرسند آن را به خود نپذيرد، يا راه پوزش پيش گيرد. آبرويت را نشانه تير گفتار مگردان، و هر چه شنيدى به مردمان مرسان كه آن دروغگويى را نشان است، و هر چه مردم به تو گويند به خطا منسوب مكن كه آن نادانى را برهان است. خشم خود را فرو خور، و به وقت توانايى درگذر. و گاه خشم در بردبارى بكوش و به هنگام قدرت از گناه چشم پوش تا عاقبت تو را باشد. هر نعمتى را كه خدا به تو داده با سپاس داشتن باقى بدار، و هيچ نعمت از ن عمتهاى خدا را كه ارزانى توست ضايع مگذار، و بايد كه نشان نعمتى را كه خدايت داده، در تو ببينند آشكار.