نامه 070-به سهل بن حنيف - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید جعفر شهیدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و بدان كه بهترين مومنان آن بود كه جان و خويشاوند و مال خود را در راه خدا پيشاپيش دهد، چه هر نيكى پيشاپيش فرستى براى تو اندوخته شود و آنچه واگذارى خير آن را ديگرى برد. از همنشينى آن كه رايش سست و كارش ناپسند بود بپرهيز، كه هر كس را از آن كه دوست اوست شناسند. و در شهرهاى بزرگ سكونت كن كه جايگاه فراهم آمدن مسلمانان است، و بپرهيز از جايهايى كه در آن از ياد خدا غافلند و آنجا كه به يكديگر ستم مى رانند، و بر طاعت خدا كمتر ياران اند، و تنها در چيزى بينديش كه تو را بايد و به كارت آيد. مبادا بر سر بازارها بنشينى كه جاى حاضر شدن شيطان است و نمايشگاه فتنه و طغيان. و بدان كس كه از او برترى، فراوان بنگر تا بدين نگريستن سپاس نعمت دارى و شكر آن بگذارى، و در روز جمعه سفر مكن تا نماز جمعه را بگزارى، مگر سفرى بود كه در آن روى به خدا دارى يا از آن ناچارى. در همه كارهايت خدا را اطاعت كن كه طاعت خدا از هر چيز برتر است. نفس خود را بفريب و به عبادتش وادار و با آن مدارا كن و مقهورش مدار، و بر آن آسان گير و به هنگامى كه نشاط و فراغتش بود، روى به عبادت آر. جز در آنچه بر تو واجب است كه بايد آن را به جاى آرى و در وقت آن بگز

ارى. و بترس كه مرگ بر تو در آيد، و تو از پروردگارت گريزان باشى و در جستجوى دنيا روان. از همنشينى با فاسقان بپرهيز كه شر به شر پيوندد. خدا را بزرگ دار و دوستان خدا را دوست شمار و از خشم بپرهيز و خود را از آن برهان كه خشم سپاهى است بزرگ از سپاهيان شيطان، والسلام.

نامه 070-به سهل بن حنيف

به سهل پسر حنيف انصارى كه از جانب امام حاكم مدينه بود، درباره كسانى كه نزد معاويه رفتند اما بعد، به من خبر رسيده است از مردمى كه نزد تو به سر مى برند، بعضى پنهانى نزد معاويه مى روند، دريغ مخور كه شمار مردانت كاسته مى گردد، و كمكشان گسسته. در گمراهى آنان و رهايى ات از رنج ايشان، بس بود از حق شان گريختن و به كورى و نادانى شتافتن. آنان مردم دنيايند روى بدان نهاده و شتابان در پى اش افتاده. عدالت را شناختند و ديدند، و شنيدند و به گوش كشيدند، و دانستند مردم به ميزان عدالت در حق يكسانند پس گريختند تا تنها خود را به نوايى برسانند. دور بوند دور از رحمت خدا. به خدا آنان از ستمى نگريختند و به عدالت نرسيدند. ما در اين كار اميدواريم خدا دشوار آن را براى ما خوار، و ناهموارش را هموار سازد، ان شاءالله، والسلام.

/ 253