بپرهيز از آنكه در سخنت چيزى خنده دار آرى، هر چند آن را از جز خود به گفتاردرآرى. بپرهيز از راى زدن با زنان كه زنان سست رايند، و در تصميم گرفتن ناتوان، و در پرده شان نگاه دار تا ديده شان به نامحرمان نگريستن نيارد كه سخت در پرده بودن آنان را از هرگزند بهتر نگاه دارد، و برون رفتنشان از خانه بدتر نيست از بيگانه كه بدو اطمينان ندارى و او را نزد آنان درآرى. و اگر توانى چنان كنى كه جز تو را نشناسند، روا دار، و كارى كه برون از توانايى زن است به دستش مسپار، كه زن گل بهارى است لطيف و آسيب پذير، نه پهلوانى است كارفرما و در هر كار دلير، و مبادا گرامى داشت او را از حد بگذرانى و يا او را به طمع ات كنى و به ميانجى ديگرى وادار گردانى. و بپرهيز از رشك نابجا كه آن درستكار را به نادرستى كشاند، و پاكدامن را به بدگمانى خواند، و هر يك از خدمتكارانت را كارى به عهده بگذار، و آن را بدان كار بگمار تا هر يك وظيفه خويش بگزارد و كار را به عهده ديگرى نگذارد، و خويشاوندانت را گرامى بدار كه آنان چون بال تواند كه بدان پرواز مى كنى، و ريشه تواند كه به آن باز مى گردى، و دست تو كه بدان حمله مى آورى. دين و دنياى تو را به خدا مى سپار
م، و بهترين داورى را از وى براى تو درخواست دارم. امروز و هر زمان هم در اين جهان، و هم در آن جهان، والسلام.