ستايش خدايى را كه شناخته است بى آنكه ديده شود، و آفريننده است، بى آنكه رنجى برد. خلايق را به نيروى خود بيافريد، و مهتران را با چيرگى در بند بندگى كشيد، و بزرگان را با بخشش خويش مهترى بخشيد، و اوست كه آفريده خود را در اين جهان ساكن گرداند، و پيامبرانش را بر جن و انس بر انگيزاند، تا دنيا را چنانكه هست بديشان بنمايانند، و آنان را از زيانهايش بترسانند، و از دنيا برايشان مثلها زنند، و زشتيهاى آن را به آنان نشان دهند، و به آنان گوشزد كنند، آنچه از آن عبرت توان گرفت، از دگرگونيهايى پى در پى،- و سراسر شگفت-، از تندرستيها و بيماريهايش، و از حلالها و حرامهايش، و آنچه خدا آماده ساخته است براى فرمانبران و نافرمانان، از بهشت و يا آتش سوزان، و ارجمندى و يا خوارى- در آن جهان-. او را مى ستايم، چنانكه خود خواسته است از آفريدگان. او براى هر چيز اندازه اى گذاشت، و هر اندازه را مدتى معين داشت، و هر مدتى را در كتابى نگاشت.