خطبه 182-آفريدگار توانا - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید جعفر شهیدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

هان بدانيد! كه آنچه از دنيا روى آورده بود، پشت كرد، و آنچه پشت كرده بود، روى آورد. و بندگان گزيده خدا دل بر رخت بستن، دوختند، و اندك اين جهان را، كه ننپايد، به بسيار آن جهان، كه به سر نيايد، فروختند. برادران ما كه خونشان در صفين ريخته شد، زيان نكردند كه امروز زنده نيستند- و به! كه نديدند اينان كه مانده اند، كيستند- تا پياپى ساغر غصه در گلو ريزند و شرنگ تيره- چنين زندگى- را بدان بياميزند. به خدا سوگند، خدا را ديدار كردند و مزد آنان را به كمال پرداخت، و از پس آنكه ترسان بودند در خانه امانشان ساكن ساخت. كجايند برادران من كه راه حق را سپردند، و با حق رخت به خانه آخرت بردند؟ كجاست عمار؟ كجاست پسر تيهان؟ و كجاست ذوالشهادتين؟ و كجايند همانندان ايشان از برادرانشان كه با يكديگر به مرگ پيمان بستند و سرهاى آنان را به فاجران هديه كردند؟ (پس دست به ريش مبارك خود گرفت و زمانى دراز گريست، سپس فرمود:) دريغا! از برادرانم كه قرآن را خواندند، و در حفظ آن كوشيدند. واجب را برپا كردند، پس از آنكه در آن انديشيدند. سنت را زنده كردند و بدعت را ميراندند. به جهاد خوانده شدند و پذيرفتند. به پيشواى خود اعتماد كردند و در پى

او رفتند. (سپس به بانگ بلند گفت:) جهاد! جهاد! بندگان خدا! من همين امروز لشكر آماده مى كنم. كسى كه مى خواهد به سوى خدا رود بيرون شود! (نوف گفت: براى حسين (ع) ده هزار سپاه، و براى قيس بن سعد ده هزار سپاه، و براى ابوايوب ده هزار سپاه قرار داد، و براى ديگران هم كم و بيش، و آماده بازگشت به صفين بود، و جمعه نيامده بود كه ابن ملجم ملعون او را ضربت زد. لشكريان بازگشتند و ما چون گوسفندانى بوديم شبان خود را از دست داده، گرگها از هر سو براى آنان دهان گشاده.)

خطبه 182-آفريدگار توانا

ستايش خدايى را كه شناخته است بى آنكه ديده شود، و آفريننده است، بى آنكه رنجى برد. خلايق را به نيروى خود بيافريد، و مهتران را با چيرگى در بند بندگى كشيد، و بزرگان را با بخشش خويش مهترى بخشيد، و اوست كه آفريده خود را در اين جهان ساكن گرداند، و پيامبرانش را بر جن و انس بر انگيزاند، تا دنيا را چنانكه هست بديشان بنمايانند، و آنان را از زيانهايش بترسانند، و از دنيا برايشان مثلها زنند، و زشتيهاى آن را به آنان نشان دهند، و به آنان گوشزد كنند، آنچه از آن عبرت توان گرفت، از دگرگونيهايى پى در پى،- و سراسر شگفت-، از تندرستيها و بيماريهايش، و از حلالها و حرامهايش، و آنچه خدا آماده ساخته است براى فرمانبران و نافرمانان، از بهشت و يا آتش سوزان، و ارجمندى و يا خوارى- در آن جهان-. او را مى ستايم، چنانكه خود خواسته است از آفريدگان. او براى هر چيز اندازه اى گذاشت، و هر اندازه را مدتى معين داشت، و هر مدتى را در كتابى نگاشت.

/ 253