خطبه 157-پيامبر و قرآن - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
هان! با دنيا چه كند كسى كه براى آخرتش آفريده اند، و با مال چه كند آن كه به زودى آن مال از وى ربوده است و وبال و حساب آن بر گردن او مانده. بندگان خدا! خيرى را كه خدا وعده داده واگذاشتنى نيست، و شرى را كه از آن نهى فرموده رغبت كردنى نه. بندگان خدا! از روزى بترسيد كه كرده ها را روز وارسى و حساب است. روزى كه پر از تشويش و اضطراب است. كودكان در آن پير گردند- و مردم در بند كرده خود اسير-. بندگان خدا! بدانيد كه از شما بر شما نگاهبانانى است، و از اندامهاتان مراقبانى، و حافظانى. كه كرده هاى شما را به درستى در حساب مى آرند، و نفسهاتان را مى شمارند. نه شبى سياه شما را از آنان مى پوشاند، و نه درى استوار پنهان كردنتان تواند. فردا به امروز نزديك است. امروز با آنچه در آن است مى رود، و فردا مى آيد و بدان مى رسد. گويى هر يك از شما در دل زمين به خانه اى كه خاص اوست رسيده، و در گودالى كه براى او كنده اند آرميده. وه! كه چه خانه تنهايى، و چه منزل وحشتزايى، و چه غريب از همگان جدايى، گويى بانگ- صور- برايتان دميده است، و قيامت بر شما رسيده، و براى ختم داورى برون شده ايد، و پندارهاى باطل از شما دور گرديده. بهانه ها از مي
ان برخاسته، حقيقتها برايتان آشكار شده. و سرنوشت شما را بدانجا كه بايد كشانيده. پس، از آنچه مايه عبرت است پند گيريد، و از گردش روزگار عبرت پذيريد، و از بيم دهندگان - پيامبران- سود برگيريد.
خطبه 157-پيامبر و قرآن
او را هنگامى فرستاد كه پيامبران نبودند، و امتها در خواب غفلت مى غنودند. رشته ها گسسته بود، و بناى استوار- دين- شكسته. پس نزد آنان آمد، كتابهاى پيامبران پيشين را تصديق كنان، و با چراغى كه ره جويند بدان. آن- كتاب خدا است- قرآن، از آن بخواهيد تا سخن گويد. و هرگز سخن نگويد. اما من شما را از آن خبر مى دهم. بدانيد كه در قرآن علم آينده است، و حديث گذشته. درد شما را درمان است، و راه سامان دادن كارتان در آن است.