(و فرمود:) همه زهد در دو كلمه از قرآن فراهم است: خداى سبحان فرمايد تا بر آنچه از دستتان رفته دريغ نخوريد، و بدانچه به شما رسيده شادمان مباشيد. و آن كه بر گذشته دريغ نخورد و به آينده شادمان نباشد از دو سوى زهد گرفته است.
حکمت 432
(و فرمود:) حكمرانيها ميدانهاى مسابقت مردان است.
حکمت 433
(و فرمود:) خواب چه تصميمهاى روزانه را كه نقش بر آب كرد.
حکمت 434
(و فرمود:) شهرى تو را از شهر ديگر بهتر نيست. بهترين شهرها آن بود كه در آنت آسايش زندگى است.
حکمت 435
(و چون خبر مرگ اشتر بدو رسيد فرمود:) مالك! مالك چه بود! به خدا اگر كوه بود كوهى بود جدا از ديگر كوهها و اگر سنگ بود سنگى بود خارا كه سم هيچ ستور به ستيغ آن نرسد و هيچ پرنده بر فراز آن نپرد. (و فند كوهى است از ديگر كوهها جدا افتاده.)
حکمت 436
(و فرمود:) اندكى كه دوام دارد، به از بسيارى كه ملال آرد.
حکمت 437
(و فرمود:) اگر در كسى خصلتى شگفت ديديد، همانند آن را انتظار بريد چه طبيعت او وى را برانگيزاند ديگر بار، بر كردن چنان كار.
حکمت 438
(و به غالب پسر صعصعه ابوالفرزدق در گفتگويى كه ميانشان رفت فرمود:) شتران فراوانت را چه شد؟ (گفت: اميرمومنان! پرداخت حقوق پراكنده شان كرد. (فرمود:) اين بهترين راه آن است.
حکمت 439
(و فرمود:) آن كه بى دانستن فقه به بازرگانى پرداخت خود را در ورطه ربا انداخت.