خطبه 106-در يكى از ايام صفين
در يكى از روزهاى صفين همانا، از جاى كنده شدن و بازگشت شما را در صفها ديدم. فرومايگان گمنام و بيابان نشينان از مردم شام، شما را پس مى رانند، حالى كه شما گزيدگان عرب، و جاندانه هاى شرف، و پيشقدم در بزرگوارى، و بلندمرتبه و ديدارى هستيد. سرانجام سوزش سينه ام فرو نشست كه در واپسين دم ديدم آنان را رانديد، چنانكه شما را راندند، و از جايشان كنديد چنانكه از جايتان كندند. با تيرهاشان كشتيد و با نيزه هاشان از پاى درآورديد. تا آنجا كه هر يك ديگرى را مى راند- و پيشين آنان خود را به جاى پسين مى رساند-، همچون شتران تشنه كه از حوضهاشان برانند، و از آبشخورهاشان دور دارند.خطبه 107-حادثه هاى بزرگ
و آن از خطبه هايى است كه از حادثه هاى بزرگ خبر مى دهد سپاس خداى را، كه به آفرينش مخلوقاتش بر آفريدگان خود نمودار است، و هستى وى- با دليل روشن- بر دلهاى آنان پديدار. بى آن كه بينديشد آفريدگان را آفريد، كه انديشيدن او را نمى سزيد. چه، انديشه را دلى درون سينه بايد، و او را درونى نيست تا انديشه اى از آن برآيد. علم او درون پرده هاى غيب را شكافت، و بر عقيدتهاى نهفته و رازهاى پنهان احاطت يافت.از اين خطبه است در ذكر پيامبر (ص): او را برگزيد از درختى كه رستنگاه پيامبران است، و چراغ دانى پر نور براى روشنى جهان، از خاندانى بلندمرتبه و ديدارى، و از سرزمين بطحاء- سرزمين فخر و بزرگوارى-.- خاندانى كه- چراغهاى ظلمتند و چشمه هاى حكمت.