خطبه 137-درباره طلحه و زبير - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید جعفر شهیدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 137-درباره طلحه و زبير

درباره طلحه و زبير به خدا كه، گناهى را به من نسبت دادن، نتوانستند، و ميان من و خود انصاف را كار نبستند. آنان حقى را مى خواهند كه خود رها كردند- و از آن گريختند-. و خونى را مى جويند كه خود ريختند. اگر با آنان در اين كار انباز بودم، آنان نيز از آن بهرى دارند، و اگر خود به تنهايى بدان پرداختند، از من چه مى خواهند؟ كه خود بدان گرفتارند. نخستين گام كه بايد در راه عدالت بردارند، آن است كه خود را محكوم شمارند. همانا، حقيقت بينى من، با من همراه است، نه حق را از خود پوشيده داشته ام و نه بر من پوشيده بوده است. اينان گروهى هستند ستمكار- تيره درون زيانبار- چون لاى تيره و عقرب جرار، در شبهتى چون شب تيره گرفتار، حالى كه حقيقت پديدار است و باطل از حريم آن رانده، و زبانش از فرياد بريده و در كام مانده. به خدا به دست خود براى آنان آبگيرى پر كنم كه از آن سيراب بيرون نروند، و پس از آن از هيچ گودالى جرعه اى نچشند.

و از اين سخنان است: همچون ماده شتر، كه به طفل خود روى آرد، به من رو آورديد و فرياد بيعت! بيعت! برآورديد. دست خود را باز پس بردم آن را كشيديد، از دستتان كشيدن به خود برگردانيديد. خدايا! آن دو- طلحه و زبير- پيوند مرا گسستند، بر من ستم كردند، و بيعتم را شكستند، و مردم را به جنگ من فراهم آوردند. پس آنچه را بستند، بگشا! و آنچه را محكم كرده اند، پايدار مفرما! و نافرجامى آنچه آرزو كردند، و آنچه انجام دادند به آنان بنما! پيش از آغاز كشتار، از آن دو خواستم، تا دست به جنگ نگشايند- و به جمع مسلمانان درآيند-، و به هنگام گير و دار انتظار بردم، لكن نعمتى را كه نصيبشان شده بود نپذيرفتند و عافيت را بازگرداندند.

خطبه 138-اشارت به حوادث بزرگ

و در آن به حادثه ها و فتنه ها اشارت كند. خواهش نفسانى را به هدايت آسمانى بازگرداند، و آن هنگامى است كه - مردم- رستگارى را تابع هوى ساخته اند، و راى آنان را پيرو قرآن كند، و آن هنگامى است كه قرآن را تابع راى خود كرده اند.

از اين خطبه است: تا آنكه آتش جنگ ميان شما افروخته گردد - و از شرار آن همه چيز سوخته، چون شير خشمگين- دندان نمايد،- و چون ماده شترى از اين سو و آن سو آيد- پستانها پر از شير، و مكيدن آن شيرين، اما پايان آن تلخ و زهرآگين. آگاه باشيد كه فردا- و كه داند كه فردا چه پيش آرد- فرمانروايى، كه از اين طايفه- امويان- نيست، عاملان حكومت را به جرم كردار زشتشان بگيرد- و عذرى از آنان نپذيرد-. زمين گنجينه هاى خود را برون اندازد، و كليدهاى خويش- از در آشتى تسليم او سازد-. پس روش عادلانه را به شما بنمايد و آنچه از كتاب و سنت مرده است زنده فرمايد.

از اين خطبه است: گويى او رامى بينم كه از شام بانگ برداشته است، و پرچمهاى خود را پيرامون كوفه برافراشته. چون ماده شتر بدخو كه دوشنده خود را با دندان بدراند. - رعيت خويش را در خاك و خون بغلطاند- و سرها بر زمين بگستراند. دهانش گشاده، ستم و بيداد را بنياد نهاده، به هر سو تازان، حمله او سخت گران. به خدا، كه شما را در اين سوى و آن سوى زمين پراكنده گرداند، چندان كه جز اندكى به مقدار سرمه چشم از شما بقاى نماند. پس پيوسته چنين باشيد تا آنكه عرب بر سر عقل آيد و در پى نظم كار خويش برآيد. پس بر سنت پيامبر بمانيد كه بر پاست، و بر آثار- او- كه هويداست، و عهدى كه زمانى بر آن نگذشته، و نشانى كه از پيامبر به جا مانده، و بدانيد كه شيطان راههاى خود را براى شما هموارمى كند، تا در پى او برويد- و از راه خدا به در شويد-.

/ 253