اگر آنچه خواهيد با كتاب و سنت برابر بود-. بدانيد! اين جهان كه شما آرزوى آن را داريد، و بدان روى مى آريد، و شما را به خشم مى آرد و خشنود مى دارد، نه خانه شماست، و نه جايگاهى است كه شما را براى آن آفريده اند و به سوى آن خوانده اند. بدانيد كه دنيا براى شما پايدار نيست، و در آن جاودان نخواهيد ماند، و دنيا اگر شما را فريفت از شر خود نيز ترساند. پس آنچه را بدان فريبد بدانچه بدان ترساند واگذاريد. و به خاطر ترساندنش از طمع بستن بدان دست بداريد، و در دنيا بر يكديگر پيشى گيريد به خانه اى كه شما را بدان خوانده اند، و از روى دل از دنيا بازگرديد- و بدان روى مياريد-، و كسى از شما از بينى نگريد همچون گريستن كنيزكان براى چيزى كه گرفته اند از آنان، و كامل شدن نعمت خدا را خواهان باشيد با شكيبايى بر طاعت او، و حفظ آنچه از شما خواسته اند از كتاب او- قرآن-. بدانيد كه زيان نمى رساند شما را ضايع شدن چيزى از دنياى شما، از آن پس كه اساس دين خود را پاس بداريد. بدانيد كه سودى نبخشد شما را- پس از ضايع كردن دينتان- آنچه از دنياى خود در ضبط آريد. خدا دلهاى ما و شما را خواهان راه حق سازد، و بر دلهاى ما و شما شكيبايى دراندازد!
خطبه 173-درباره طلحه
درباره طلحه پسر عبيدالله تا بوده ام مرا از جنگ نترسانده اند، و از ضربت تيغ نهراسانده اند. من به دل وعده پيروزى را كه پروردگارم به من داده است باور دارم.- و بر اين باور پايدارم-. به خدا طلحه بدين كار نپرداخت، و خونخواهى عثمان را بهانه نساخت جز از بيم آنكه خون عثمان را از او خواهند، كه در اين باره متهم مى نمود، و در ميان مردم آزمندتر از او به كشتن عثمان كس نبود. پس خواست تا در آنچه خود در آن دست داشت مردمان را به خطا دراندازد، و كار را به هم آميزد، و شك پديد آرد و حقيقت را مشتبه سازد. به خدا، آنچه درباره عثمان نمود يكى از سه كار بود: اگر پسر عفان ستمكار بود- چنانكه مى پنداشت- سزاوار مى نمود كه به يارى كشندگان او برخيزد و يا آنكه ياوران او را براند و با آنان بستيزد، و اگر مظلوم بود سزاوار بود شورشيان را از او باز دارد و در آنچه متهمش ساخته بودند، از جانب او عذرى آرد، و اگر دو دل بود كه اين است يا آن، بايست از او كناره مى گزيد و در گوشه اى مى آرميد، و او را وامى گذاشت با مردمان. او هيچ يك از اين سه كار را نكرد، و كار تازه اى پيش آورد كه- ميان امت- شناخته نبود، و چيزهايى را بهانه كرد كه درست نمى نمود.