خطبه 173-درباره طلحه - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید جعفر شهیدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بندگان خدا! شما را به پرهيزگارى وصيت مى كنم، كه پرهيزگارى بهترين چيزى است كه بنده خدا ديگرى را وصيت كند كه آن را پيشه گيرد، و نزد خدا بهترين كارها آن است كه به تقوى پايان پذيرد. ميان شما و اهل قبله در جنگ گشوده شد، و اين علم را بر ندارد مگر آن كه بينا و شكيباست، و داند كه حق در كجاست. پس بدانچه شما را فرمان داده اند روى آريد، و از آنچه شما را باز داشته اند دست بداريد و تا چيزى را آشكارا ندانيد، شتاب مياريد. چه، بود كه ما را در آنچه ناخوش مى داريد رايى ديگر بود-

اگر آنچه خواهيد با كتاب و سنت برابر بود-. بدانيد! اين جهان كه شما آرزوى آن را داريد، و بدان روى مى آريد، و شما را به خشم مى آرد و خشنود مى دارد، نه خانه شماست، و نه جايگاهى است كه شما را براى آن آفريده اند و به سوى آن خوانده اند. بدانيد كه دنيا براى شما پايدار نيست، و در آن جاودان نخواهيد ماند، و دنيا اگر شما را فريفت از شر خود نيز ترساند. پس آنچه را بدان فريبد بدانچه بدان ترساند واگذاريد. و به خاطر ترساندنش از طمع بستن بدان دست بداريد، و در دنيا بر يكديگر پيشى گيريد به خانه اى كه شما را بدان خوانده اند، و از روى دل از دنيا بازگرديد- و بدان روى مياريد-، و كسى از شما از بينى نگريد همچون گريستن كنيزكان براى چيزى كه گرفته اند از آنان، و كامل شدن نعمت خدا را خواهان باشيد با شكيبايى بر طاعت او، و حفظ آنچه از شما خواسته اند از كتاب او- قرآن-. بدانيد كه زيان نمى رساند شما را ضايع شدن چيزى از دنياى شما، از آن پس كه اساس دين خود را پاس بداريد. بدانيد كه سودى نبخشد شما را- پس از ضايع كردن دينتان- آنچه از دنياى خود در ضبط آريد. خدا دلهاى ما و شما را خواهان راه حق سازد، و بر دلهاى ما و شما شكيبايى دراندازد!

خطبه 173-درباره طلحه

درباره طلحه پسر عبيدالله تا بوده ام مرا از جنگ نترسانده اند، و از ضربت تيغ نهراسانده اند. من به دل وعده پيروزى را كه پروردگارم به من داده است باور دارم.- و بر اين باور پايدارم-. به خدا طلحه بدين كار نپرداخت، و خونخواهى عثمان را بهانه نساخت جز از بيم آنكه خون عثمان را از او خواهند، كه در اين باره متهم مى نمود، و در ميان مردم آزمندتر از او به كشتن عثمان كس نبود. پس خواست تا در آنچه خود در آن دست داشت مردمان را به خطا دراندازد، و كار را به هم آميزد، و شك پديد آرد و حقيقت را مشتبه سازد. به خدا، آنچه درباره عثمان نمود يكى از سه كار بود: اگر پسر عفان ستمكار بود- چنانكه مى پنداشت- سزاوار مى نمود كه به يارى كشندگان او برخيزد و يا آنكه ياوران او را براند و با آنان بستيزد، و اگر مظلوم بود سزاوار بود شورشيان را از او باز دارد و در آنچه متهمش ساخته بودند، از جانب او عذرى آرد، و اگر دو دل بود كه اين است يا آن، بايست از او كناره مى گزيد و در گوشه اى مى آرميد، و او را وامى گذاشت با مردمان. او هيچ يك از اين سه كار را نكرد، و كار تازه اى پيش آورد كه- ميان امت- شناخته نبود، و چيزهايى را بهانه كرد كه درست نمى نمو
د.

/ 253