حکمت 092 - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید جعفر شهیدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





حکمت 092

(و فرمود:) نزديكترين مردم به پيامبران، داناترين آنان است بدانچه آورده اند. (سپس برخواند:) همانا نزديكترين مردم به ابراهيم آنانند كه پيرو او گرديدند و اين پيامبر و كسانى كه گرويدند. (سپس فرمود:) دوست محمد (ص) كسى است كه خدا را اطاعت كند هر چند نسبش به محمد (ص) نرسد، و دشمن محمد (ص) كسى است كه خدا را نافرمانى كند هر چند خويشاوند نزديك محمد (ص) بود.

حکمت 093

(و شنيد كه مردى از خارجيان شب بيدار است در نماز و خواندن قرآن، فرمود:) به يقين خفتن به كه با دودلى نماز گزاردن.

حکمت 094

(و فرمود:) چون حديثى را شنيديد آن را فهم و رعايت كنيد، نه بشنويد و روايت كنيد كه راويان علم بسيارند و به كاربندان آن اندك در شمار.

حکمت 095

(و شنيد كه مردى مى گويد انالله و انا اليه راجعون فرمود:) گفته ما (ما از آن خداييم) اقرار ماست به بندگى و گفته ما كه به سوى او بازمى گرديم اقرار است به تباهى و ناپايندگى.

حکمت 096

(و گروهى او را پيش رويش ستودند، فرمود:) بار خدايا تو مرا از خودم بهتر مى شناسى و من خود را از آنان بيشتر مى شناسم. خدايا ما را بهتر از آن كن كه مى پندارند و بيامرز از ما آنچه را كه نمى دانند.

حکمت 097

(و فرمود:) روا ساختن حاجتها جز با سه چيز راست نيايد، خرد شمردن آن، تا بزرگ نمايد. پوشيدن آن، تا آشكار گردد، و شتاب كردن در آن، تا گوارا شود.

حکمت 098

(و فرمود:) بر مردمان روزگارى آيدكه جز سخن چين را ارج ننهند، و جز بدكار را خوش طبع نخوانند، و جز با انصاف را ناتوان ندانند. در آن روزگار صدقه را تاوان به حساب آرند، و بر پيوند با خويشاوند منت گذارند، و عبادت را وسيلت بزرگى فروختن بر مردم انگارند. در چنين هنگام كار حكمرانى با مشورت زنان بود، و امير بودن از آن كودكان و تدبير با خواجگان.

حکمت 099

(و او را ديدند با جامه اى كهنه و پينه زده. سبب پرسيدند فرمود:) دل را خاشع كند و نفس را خوار، و مومنان بدان اقتدا كنند در كردار.

حکمت 100

همانا دنيا و آخرت دو دشمنند نافراهم، و دو راهند مخالف هم. آن كه دنيا را دوست داشت و مهر آن را در دل كاشت، آخرت را نه پسنديد و دشمن انگاشت، و دنيا و آخرت چون خاور و باختر است و آن كه ميان آن دو رود چون به يكى نزديك گردد از ديگرى دور شود. و چون دو زنند در نكاح يك شوى كه ناسازگارند و در گفتگوى.

حکمت 101

(و از نوف بكالى روايت است كه شبى اميرالمومنين (ع) را ديدم از بستر خود برون آمده نگاهى به ستارگان انداخت و فرمود: نوف! خفته اى يا ديده ات باز است؟ گفتم ديده ام باز است. فرمود:) نوف! خوشا آنان كه دل از اين جهان گسستند و بدان جهان بستند. آنان مردمى اند كه زمين را گستردنى خود گرفته اند و خاك آن را بستر. و آب آن را طيب. قرآن را به جانشان بسته دارند و دعا را ورد زبان. چون مسيح دنيا را از خود دور ساخته اند و نگاهى بدان نينداخته. نوف! داود (ع) در چنين ساعت از شب برون شد و گفت اين ساعتى است كه بنده اى در آن دعا نكند جز كه از او پذيرفته شود، مگر آن كه باج ستاند، يا گزارش كار مردمان را به حاكم رساند، يا خدمتگزار داروغه باشد، يا عرطبه طنبور نوازد، يا دارنده كوبه باشد و آن طبل است. (و گفته اند عرطبه، طبل است و كوبه، طنبور.)

/ 253