خطبه 176-درباره حكمين - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

سید جعفر شهیدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و بندگان خدا بدانيد كه مومن اين سال چيزى را حلال مى شمارد، كه سال نخست حلال دانسته، و اين سال آن را حرام مى داند كه سال نخست حرام شمرده، و بدعتى را كه مردم پديد آوردند، چيزى را كه بر شما حرام است حلال نمى كند. حلال چيزى است كه خدا آن را روا كرده، و حرام چيزى است كه خدا آن را ناروا شمرده. همانا كارها را تجربه نموديد، و آن را چنانكه بايد آزموديد، و از- سرگذشت- كسانى كه پيش از شما بودند پند آموختيد، و از مثلها كه براى شما زدند، دانش اندوختيد، و به كارى خوانده شده ايد كه آشكار است، - شريعتى كه احكام آن پديدار است-. پس آن كه آن را به گوش نگيرد، ناشنواست، و آن كه آن را نبيند، نابيناست، و آن را كه خدا از آزمايش و تجربتها سود نرساند، از پند بهره برندارد، و تقصير- چون دشمن- پيش روى او درآيد- و راه وى را بگرداند- چندان كه ناشناخته را شناخته انگارد، و شناخته را ناشناخت داند. مردم دو دسته اند: آن كه پيرو شريعت است، و آن كه پديد آورنده بدعت است، كه نه با او از خداى سبحان برهانى از سنت است، و نه- فرا راه او- چراغى روشن از دليل و حجت، و همانا خداى سبحان كسى را به چيزى پند نداده است چون قرآن، كه آن ريسمان استوار

خداست، و وسيلت اوست كه امين است- و مصون از خطاست-. در آن بهار دل است و چشمه هاى دانش، و زنگار دل را تنها مايه جلاست و موجب فروزش،- شما را پند مى دهم- حالى كه پندپذيران رفتند، و فراموشكاران، و خود به فراموشى زدگان، برجاى هستند، پس اگر خيرى ديديد مرا بر آن يار باشيد، و اگر شرى ديديد، از آن به كنار باشيد كه رسول خدا (ص) مى فرمود: اى پسر آدم! كار نيك كن و كار بد را واگذار!- كه چون چنين كنى- در كار تيز رفتارى و از كار خود برخوردار.

بدانيد كه ستم بر سه گونه است: آن كه آمرزيدنى نيست، و آن كه واگذاشتنى نيست، و آن كه بخشوده است، و بازخواست كردنى نيست. اما آن كه آمرزيدنى نيست، همتا انگاشتن براى خداست- كه بزرگترين ظلمهاست- و خدا در قرآن فرمود: همانا خدا شرك آوران را نخواهد بخشود. اما ستمى كه بر بنده ببخشايند، ستم اوست بر خود به برخى كارهاى ناخوشايند. اما آن كه واگذاشتنى نيست، ستم كردن بندگان است بر يكديگر كه آن را قصاصى است هر چه دشوارتر. و آن قصاص زخمى نبود از كارد- كه به تن فرو برند- و يا تازيانه كه بر بدن فرود آورند، بلكه چيزى است كه برابر آن رنج اين المها را خرد شمرند. پس در دين خدا از گونه گون شدن و ناپايدار ماندن بپرهيزيد! كه همراه جماعت بودن در حقى كه آن را خوش نمى انگاريد، بهتر است از پراكنده شدن به خاطر باطلى كه آن را دوست مى داريد، و همانا خداوند سبحان خيرى نبخشد به كسى كه جدايى گزيند - از مردمان-، نه از گذشتگان و نه از باقيماندگان. اى مردم! خوشا كسى كه پرداختن به عيب خويش وى را از عيب ديگران باز دارد. خوشا كسى كه در خانه نشيند و قوت خود خورد، و به فرمانبردارى پروردگار روى آرد، و بر گناه خود بگريد تا سرگرم كار خويش باشد

و مردم را از گزند خود آسوده گذارد.

خطبه 176-درباره حكمين

درباره حكمين راى سران شما يكى شد كه دو مرد را به داورى پذيرند و از آن دو پيمان گرفتيم كه قرآن را لازم گيرند، و فراتر از حكم آن نگزينند. و زبان ايشان با قرآن باشد، و دلشان پيرو حكم آن. اما آن دو از حكم قرآن سر پيچيدند، و حق را واگزاردند، حالى كه آن رامى ديدند. هواى آنان بيرون شدن از راه راست بود، و خوى ايشان كجروى- و مخالفت با آنچه رضاى خداست-. شرط ما با آنان اين بود كه حكمشان به عدالت باشد و كارشان به حقيقت، و اين پيش از آن بود كه آن دو تن رايى چنان نادرست زنند و حكمى چنان ستمكارانه كنند. ما به كار خويش ايمان داريم، و كنون كه آن دو از راه حق برون رفتند و حكمى بر خلاف آنچه بايد دادند- به داورى آنان وقعى نمى گذاريم-.

/ 253