خطبه 142-درباره نيكى به نااهل
نيكى كننده در آنجا كه نشايد و بر آن كس كه نبايد، در آنچه كند بهره اى ندارد، جز ستايش خسان، و درود شنيدن از ناكسان، و گفته نادانان چندان كه ببخشد به آنان. چه بخشنده دست اوست!- كه نعمت آن بر بندگان خدا پيوسته است- و در راه خدا بسته است. پس آن كه خدا او را مالى بخشد، از آن به خويشاوندان خود رساند، و خوان مهمانى نيكو بگستراند، و اسير را آزاد سازد، و رنجديده را بنوازد، و مستمند را بهره مند دارد، و وام وامدار بگزارد، و براى درك ثواب، خود را به شكيبايى وادارد، در تحمل بلاها و پرداخت حقوقى كه بر گردن دارد، كه به دست آوردن اين خصلتها مكرمتهاى اين جهان را داشتن است. و فضيلتهاى آن جهان را يافتن ان شاءالله.خطبه 143-در طلب باران
در خواستن باران بدانيد زمينى كه شما را بر پشت خود مى برد، و آسمانى كه بر شما سايه مى گسترد، پروردگار شما را فرمانبردارند. و بركت آن دو بر شما نه از راه دلسوزى است، و نه به خاطر جستن نزديكى، و نه به اميد خيرى است كه از شما دارند، بلكه به سود شما مامور شدند و گردن نهادند، و براى مصلحت شما بر پاشان داشتند، و ايستادند. خدا، بندگان خود را به كيفر كارهاى زشت آنان، مبتلا سازد به كاهش ميوه درختان، و به ناباريدن باران، و بستن گنجينه هاى خير به روى ايشان، تا توبه خواه توبه كند، و معصيت كار دل از معصيت بكند، و پندگيرنده پند بپذيرد، و بازدارنده، راه نافرمانى را بر بندگان بگيرد. و خدا آمرزش خواستن را وسيلت پيوسته داشتن روزى بر روزى خواران قرار داده است، و موجب رحمت بر آفريدگان، و فرموده است: استغفروا ربكم انه كان غفارا. يرسل السماء عليكم مدرارا، و يمددكم باموال و بنين. پس خدا بيامرزد كسى را كه پيشباز توبه رود، و از گناهانش بخشش طلبد، پيش از آنكه مرگش برسد. بار خدايا! ما به سوى تو آمديم، از خانه ها كه در آن بوديم و از چادرها كه در آن مى غنوديم، حالى كه جانوران در بانگ و خروش بودند و كودكان در فرياد و جوش. خواستاران آمرزش توايم و اميدواران نعمت و بخشش توايم. از عذابت ترسانيم، و از كيفرت، هراسان. خدايا! ما را از باران- رحمتت- سيراب كن! و از جمله نوميدانمان مگردان! و به قحط سالى مان مميران! و بر ما مگير بدانچه كردند بى خردانمان، اى بخشنده تر از همه بخشندگان. ما به سوى تو بيرون شده ايم، و از آنچه بر تو پوشيده نيست، به تو شكايت آورده ايم، و اين هنگامى است كه سختيهاى طاقت فرسا ما را بيچاره كرده، تنگسالى و بى بارانى به ستوه مان آورده. پيشامدهاى سخت به ناتوانى مان كشانده، و فتنه هاى دشوار كارد را به استخوان رسانده. خدايا از تو مى خواهيم ما را نوميد باز مگردانى، و نادلخواه از درگاهت نرانى، و ما را به گناهانمان مگيرى، و به كردارمان كيفر مدهى. خدايا! باران رحمت خود را بر ما بباران. و بركت خويش بر ما بگستران، و روزى و رحمتت را به ما رسان، و ما را آب ده از بارانى سودرسان، سيراب كننده و روياننده گياهان، كه آنچه خشك شده بروياند، و آنچه مرده است زنده گرداند. فراخى نعمت آن بسيار، ميوه اش افزون و بيشمار، كه زمينهاى پست را سيراب كند و به دره ها سيل افكند. درختان را برگ آرد، و نرخها را ارزان دارد. همانا، تو بر هر چيز كه خواهى توانا
يى.