(و فرمود:) آن كه گفتن ندانم واگذارد، به هلاكتجاى خود پاى درآرد.
حکمت 083
(و فرمود:) تدبير پير را از دليرى جوان دوستتر مى دارم. (و در روايتى است) از حاضر و آماده بودن جوان براى كارزار.
حکمت 084
(و فرمود:) در شگفتم از آن كه نوميد است و آمرزش خواستن تواند.
حکمت 085
(و ابوجعفر محمد بن على باقر از او (ع) حكايت كرد كه فرمود:) دو چيز در زمين مايه امان از عذاب خدا بود، يكى از آن دو برداشته شد پس ديگرى را بگيريد و بدان چنگ زنيد: اما امانى كه برداشته شد رسول خدا (ص) بود. و اما امانى كه مانده است آمرزش خواستن است. خداى تعالى فرمايد و خدا آنان را عذاب نمى كند حالى كه تو در ميان آنانى و خدا عذابشان نمى كند حالى كه آمرزش مى خواهند (و اين از نيكوتر لطايف معنى را برون آوردن است و ظرافت سخن را آشكار كردن.)
حکمت 086
(و فرمود:) آن كه ميان خود و خدا را به صلاح دارد، خدا ميان او و مردم را به صلاح آرد، و آن كه كار آخرت خود درست كند، خدا كار دنياى او را سامان دهد، و آن كه او را از خود بر خويشتن واعظى است، خدا را بر او حافظى است.
حکمت 087
(و فرمود:) فقيه كامل كسى است كه مردم را از آمرزش خدا مايوس نسازد، و از مهربانى او نوميدشان نكند و از عذاب ناگهانى وى ايمنشان ندارد.
حکمت 088
(و فرمود:) فروتر علم آن است كه بر سر زبان است و برترين، آن كه ميان دل و جان است.
حکمت 089
(و فرمود:) اين دلها همچون تن ها به ستوه آيد، پس براى آسايش آن سخنان گزيده حكمت را بجوئيد از هر جا كه بايد!
حکمت 090
(و فرمود:) كسى از شما نگويد خدايا از فتنه به تو پناه مى برم! چه هيچكس نيست جز كه در فتنه اى است، ليكن آن كه پناه خواهد از فتنه هاى گمراه كننده پناهد كه خداى سبحان فرمايد: بدانيد كه مال و فرزندان شما فتنه است، و معنى آن اين است كه خدا آنان را به مالها و فرزندان مى آزمايد تا ناخشنود از روزى وى، و خشنود از آن را آشكار نمايد، و هر چند خدا داناتر از آنهاست بدانها، ليكن براى آنكه كارهايى كه مستحق ثواب است از آنچه مستحق عقاب است پديد آيد، چه بعضى پسران را دوست دارند و دختران را ناپسند مى شمارند، و بعضى افزايش مال را پسندند و از كاهش آن ناخرسندند. (و اين از تفسيرهاى شگفت است كه از او شنيده شده.)
حکمت 091
(و او را از خير پرسيدند فرمود:) خير آن نيست كه مال و فرزندت بسيار شود، بلكه خير آن است كه دانشت فراوان گردد و بردبارى ات بزرگمقدار، و بر مردمان سرافرازى كنى به پرستش پروردگار. پس اگر كارى نيك كردى خدا را سپاس گويى و اگر گناه ورزيدى از او آمرزش جويى، و در دنيا خيرى نبود جز دو كس را: يكى آن كه گناهانى ورزيد و به توبه آن گناهان را در رسيد، و ديگرى آن كه در كارهاى نيكو شتابيد. (و فرمود:) هيچ كارى با تقوى اندك نيست و چگونه اندك بود آنچه پذيرفتنى است.